English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
body surf U موج سواری بدون تخته
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board U تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
brutify U وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl U مرغان وحشی پرندگان وحشی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
no answer [n/a] [in forms] U بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
ferae naturae U وحشی ذاتا وحشی
ineligibly U بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
loose ends <idiom> U بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
unattended operation U سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
inherent addressing U دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
NetShow U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
storage U TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
batch U ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batches U ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
integrated U پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
enquiry U تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
driving U سواری
Woman sitting on the man U کیر سواری
rides U سواری
riding U سواری
ride U سواری
anthropophagus U وحشی
gris U وحشی
hare brained U وحشی
ungovernable U وحشی
ferine U وحشی
ferocious U وحشی
unmannerly U وحشی
wildest U وحشی
unshaped U وحشی
unshapen U وحشی
boarish U وحشی
truculent U وحشی
savaging U وحشی
wild U وحشی
wilds U وحشی
ruffian U وحشی
rambunctious U وحشی
ruffians U وحشی
Gothic U وحشی
savage U وحشی
savaged U وحشی
barbarous U وحشی
savages U وحشی
feral U وحشی
sylvatic U وحشی
uncivilized U وحشی
undaunted U وحشی
barbaric U وحشی
ruttish U وحشی
equitation U هنراسب سواری
to take a ride U سواری کردن
surfriding U موج سواری
to take a drive U سواری کردن
troopers U اسب سواری
passenger car U اتومبیل سواری
saddle horse U اسب سواری
jumble U سواری کردن
jumbled U سواری کردن
trooper U اسب سواری
hackney U اسب سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
saddle U سواری کردن
horsemanship U اسب سواری
saddled U سواری کردن
saddles U سواری کردن
autos U ماشین سواری
skim boarding U موج سواری
auto U ماشین سواری
surfing U موج سواری
top boot U چکمه سواری
saddler U اسب سواری
cycling U دوچرخه سواری
amaxophobia U سواری هراسی
jockeying U اسب سواری
motorcar U خودرو سواری
roadster U اسب سواری
roadsters U اسب سواری
surf riding U موج سواری
jumbles U سواری کردن
manege U اسب سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
surf U موج سواری
jumbling U سواری کردن
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
barbarise U وحشی کردن
bullocks U گوساله وحشی
wildling U حیوان وحشی
barbarize U وحشی کردن
wildfowl U اردک وحشی
bestiality U وحشی گری
brutalized U وحشی شدن
brutalizes U وحشی شدن
farouche U وحشی صفت
buffalo U گاو وحشی
brutalizing U وحشی شدن
wildcats U گربه وحشی
wildcat U گربه وحشی
buffaloes U گاو وحشی
brutalize U وحشی شدن
savage U وحشی کردن
charlock U خردل وحشی
brutalises U وحشی شدن
wild rice U برنج وحشی
savaged U وحشی شدن
bullock U گوساله وحشی
wildness U وحشی گری
savaging U وحشی شدن
savages U وحشی شدن
savages U وحشی کردن
savage U وحشی شدن
mallards U اردک وحشی
Wild West U غرب وحشی
brutalising U وحشی شدن
parsnip U هویج وحشی
brutalised U وحشی شدن
parsnip U زردک وحشی
parsnips U هویج وحشی
parsnips U زردک وحشی
cheetah U یوزپلنگ وحشی
cheetahs U یوزپلنگ وحشی
mallard U اردک وحشی
savaged U وحشی کردن
savaging U وحشی کردن
fellness U وحشی گری
grosses U وحشی توده
onion grass U یکجور جو وحشی
onion couch U یکجور جو وحشی
on the same p as the savages U درترازو وحشی ها
grossed U وحشی توده
headache U خشخاش وحشی
headaches U خشخاش وحشی
imbrute U وحشی شدن
uncivil U وحشی بی ادب
uncivilly U وحشی بی ادب
wildlife U حیوانات وحشی
gothicism U وحشی گری
manlike U جنس نر وحشی
grossing U وحشی توده
grossest U وحشی توده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com