English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
misfeasance U سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
use age U مدت زمان قانونی استفاده از وسایل
to lay down a rule U قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
to pirate something U چیزی را غیر قانونی چاپ کردن [دو نسخه ای کردن]
legalises U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalizes U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalising U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
to press charges against someone U ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
standarize U با نمونه یا عیار قانونی مطابقت کردن استاندارد کردن
legalizing U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalised U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalized U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalize U به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legitimization U قانونی کردن
legalised U قانونی کردن
legalizing U قانونی کردن
legalized U قانونی کردن
legitimizing U قانونی کردن
legitimizes U قانونی کردن
legalize U قانونی کردن
legalizes U قانونی کردن
legitimize U قانونی کردن
legalization U قانونی کردن
legitimised U قانونی کردن
legitimized U قانونی کردن
legalises U قانونی کردن
legitimises U قانونی کردن
legitimising U قانونی کردن
legalising U قانونی کردن
indicts U تعقیب قانونی کردن
prosecute U تعقیب قانونی کردن
litigate U تعقیب قانونی کردن
litigates U تعقیب قانونی کردن
sued U تعقیب قانونی کردن
prosecuted U تعقیب قانونی کردن
prosecuting U تعقیب قانونی کردن
prosecutes U تعقیب قانونی کردن
litigating U تعقیب قانونی کردن
sue U تعقیب قانونی کردن
disable U فاقدصلاحیت قانونی کردن
suing U تعقیب قانونی کردن
sues U تعقیب قانونی کردن
disables U فاقدصلاحیت قانونی کردن
indict U تعقیب قانونی کردن
disabling U فاقدصلاحیت قانونی کردن
indicted U تعقیب قانونی کردن
litigated U تعقیب قانونی کردن
indicting U تعقیب قانونی کردن
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
summoned U فراخواندن احضار قانونی کردن
validating U تایید اعتبار قانونی کردن
validates U تایید اعتبار قانونی کردن
validate U تایید اعتبار قانونی کردن
summon U فراخواندن احضار قانونی کردن
validated U تایید اعتبار قانونی کردن
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
law U قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
laws U قانون مدنی تعقیب قانونی کردن
to serve a legal p on any one U ورقه قانونی بکسی ابلاغ کردن
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
legitimatize U قانونی کردن مشروع کردن
executed U اداره کردن قانونی کردن
executed U قانونی کردن اعدام کردن
executes U اداره کردن قانونی کردن
executes U قانونی کردن اعدام کردن
executing U اداره کردن قانونی کردن
execute U قانونی کردن اعدام کردن
executing U قانونی کردن اعدام کردن
legtimize U مشروع کردن قانونی کردن
execute U اداره کردن قانونی کردن
legitimate U عذر قانونی قانونی
legitimated U عذر قانونی قانونی
legitimates U عذر قانونی قانونی
legitimating U عذر قانونی قانونی
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
rule of reason U تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
spoliation U تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
job U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
jobs U کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
impose U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seizes U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
imposes U تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
seized U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seize U اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat U سوء استفاده کردن ضایع کردن
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
utilises U استفاده کردن از
employ U استفاده کردن
employed U استفاده کردن
utilizes U استفاده کردن از
employing U استفاده کردن
utilised U استفاده کردن از
employs U استفاده کردن
to make use of U استفاده کردن از
utilising U استفاده کردن از
to make much of U استفاده کردن از
to a. one self of U استفاده کردن از
put-upon U استفاده کردن از
put upon U استفاده کردن از
utilize U استفاده کردن از
utilizing U استفاده کردن از
to take a of U استفاده کردن از
to play upon U سو استفاده کردن از
to trade on U سو استفاده کردن از
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
to seize the opportunity U ازموقع استفاده کردن
with open arms <idiom> U با گرمی استفاده کردن
use U مصرف استفاده کردن
impose upon U سوء استفاده کردن از
use up <idiom> U استفاده کامل کردن
take advantage U سوء استفاده کردن از
to tread on somebody's foot <idiom> U از کسی سو استفاده کردن
make much of U استفاده زیاد کردن از
misusing U سوء استفاده کردن از
exercise one's veto U از حق وتو استفاده کردن
misuses U سوء استفاده کردن از
strain U سوء استفاده کردن از
misused U سوء استفاده کردن از
misuse U سوء استفاده کردن از
strains U سوء استفاده کردن از
play on U سوء استفاده کردن از
To take advantage of an opportunity. U از فرصت استفاده کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
to profit by the accasion U از موقع استفاده کردن
trade on U سوء استفاده کردن از
to work out U منتهای استفاده را کردن از
solarize U استفاده کردن از نورافتاب
uses U مصرف استفاده کردن
do up U اماده استفاده کردن
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
done with <idiom> U تمام کردن استفاده از چیزی
to play U با وسائل پست سو استفاده کردن
talk down to someone <idiom> U از کلمات ساده استفاده کردن
to use these rules U از این قاعده ها استفاده کردن
to play it U با وسائل پست سو استفاده کردن از
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
to lay hold on U استفاده ازضعف کسی کردن
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuse U سو استفاده کردن از ضایع کردن
abused U سو استفاده کردن از ضایع کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com