Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pedicab
U
سه چرخه پایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycle time
U
مدت چرخه زمان چرخه
plantar
U
کف پایی
planters
U
کف پایی
planter
U
کف پایی
criss-cross
U
پایی
criss-crossed
U
پایی
criss-crosses
U
پایی
criss-crossing
U
پایی
foot pedal
U
پدال پایی
foot operated starting switch
استارتر پایی
foot brake
U
ترمز پایی
foot starter
U
استارتر پایی
espadrille
U
کفش دم پایی
elephantiasis
U
پیل پایی
push bikes
U
دوچرخه پایی
footrest
U
زیر پایی
footy
U
پادار پایی
foot control
کنترل پایی
velocipede
U
دوچرخه پایی
territoriality
U
بوم پایی
shoepack
U
کفش دم پایی
shoepac
U
کفش دم پایی
pumiceous
U
سنگ پایی
polypody
U
هزار پایی
papoosh
U
کفش سر پایی
panton
U
کفش دم پایی
pantof
U
کفش دم پایی
pantof
U
کفش سر پایی
push bike
U
دوچرخه پایی
pedaled
U
پدال پایی
pedalled
U
پدال پایی
footholds
U
زیر پایی
foothold
U
زیر پایی
pedalling
U
پدال پایی
pedal
U
پدال پایی
bicycles
U
دوچرخه پایی
bicycle
U
دوچرخه پایی
pedals
U
پدال پایی
pedaling
U
پدال پایی
coefficient of rigidity
U
ضریب سخت پایی
an odd slipper
U
یک لنگه کفش سر پایی
lubberliness
U
بی دست و پایی ناازمودگی
pumicestone slag
U
سرباره سنگ پایی
tarsal
U
مچ پایی استخوان قوزک پا
kick starter
U
راه انداز پایی
defendance need
U
نیاز خویشتن پایی
ambulatory psychotherapy
U
روان درمانی سر پایی
modulus of rigidity
U
ضریب سخت پایی
foot starter
U
راه انداز پایی
treadle press
U
ماشین چاپ پایی
to muff a catch
U
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
takeoff leg
U
پایی که فشار برروی ان است
foot operated starting switch
U
کلید راه انداز پایی
to muff a ball
U
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
subbass
U
کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
maladroitness
U
ناشی گری بیدست و پایی
melodion
U
یکجور ارگ دستی یا پایی
lubberly
U
از روی کودنی یابیدست و پایی
foot pedal switch
سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
melodeon
U
ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
monocycle
U
یک چرخه
monocyle
U
یک چرخه
cycle
U
چرخه
cycled
U
چرخه
cycles
U
چرخه
hydrologic cycle
U
چرخه اب
water cycle
U
چرخه اب
cyclone
U
چرخه
velocipede
U
سه چرخه
cyclones
U
چرخه
tricycle
U
سه چرخه
rotation
U
چرخه
tricyclic
U
سه چرخه
trike
U
سه چرخه
tricycles
U
سه چرخه
pivot foot
U
پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
search cycle
U
چرخه جستجو
major cycle
U
چرخه بزرگ
major cycle
U
بزرگ چرخه
magnetic whirl
U
چرخه مغناطیسی
machine cycle
U
چرخه ماشین
tropical cyclone
U
چرخه استوایی
tricar
U
اتومبیل سه چرخه
megacycle
U
مگا چرخه
minor cycle
U
چرخه خرد
minor cycle
U
خرد چرخه
storage cycle
U
چرخه انباره
six by six
U
ماشین شش چرخه
menstrual cycle
U
چرخه قاعدگی
handlebar
U
دسته دو چرخه
memory cycle
U
چرخه حافظه
megacycle
U
میلیون چرخه
life cycle
U
چرخه دوام
fetch cycle
U
چرخه واکشی
cycle
U
چرخه زدن
life-cycles
U
چرخه زندگی
cycling
U
چرخه زنی
activity cycle
U
چرخه فعالیت
duty cycle
U
چرخه کار
display cycle
U
چرخه نمایش
design cycle
U
چرخه طراحی
biorhythm
U
چرخه زیستی
cycles per second
U
چرخه در ثانیه
cycle time
U
مدت چرخه
carnot cycle
U
چرخه کارنو
circulation of a vector
U
چرخه بردار
cycle stealing
U
مدت چرخه
cycle stealing
U
چرخه دزدی
execute cycle
U
چرخه اجرا
execution cycle
U
چرخه اجرا
life-cycle
U
چرخه زندگی
cycled
U
چرخه زدن
kilocycle
U
هزار چرخه
cycles
U
چرخ چرخه
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
hz
U
چرخه درثانیه
hertz
U
چرخه در ثانیه
cardiac cycle
U
چرخه قلبی
cycles
U
چرخه زدن
four cycle
U
چهار چرخه
cycled
U
چرخ چرخه
cyclone
U
چرخه باد
cycle
U
چرخ چرخه
cyclones
U
چرخه باد
program development cycle
U
چرخه ایجاد برنامه
toothed wheel
U
چرخه دندانه دار
reset cycle
U
چرخه باز نشانی
born haber cycle
U
چرخه بورن- هابر
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
citric acid cycle
U
چرخه سیتریک اسید
computer processing cycle
U
چرخه پردازش کامپیوتر
kilomegacycle
U
یک بیلیون چرخه در ثانیه
gigacycle
U
هزار میلیارد چرخه
internal cycle time
U
زمان چرخه داخلی
data processing cycle
U
چرخه پردازش داده
kilomegacycle
U
هزار میلیون چرخه
read restore cycle
U
چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle
U
چرخه خواندن و نوشتن
gramdfather cycle
U
چرخه پدر بزرگ
tarantass
U
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette
U
گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
lead
U
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads
U
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
monorail
U
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorails
U
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril
U
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel
U
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com