English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
threesome U سه نفری
threesomes U سه نفری
triumvirate U سه نفری
triumvirates U سه نفری
triumvier U سه نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dialogue U مکالمهء دو نفری
dialogues U مکالمهء دو نفری
quintet U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet U پنج نفری
quintets U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets U پنج نفری
centuries U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century U عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
threesome U بازی سه نفری
threesomes U بازی سه نفری
trio U سه نفری سه تایی
trios U سه نفری سه تایی
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
tandem U درشکه دو نفری
tandems U درشکه دو نفری
counsel U مشاوره دو نفری مشورت
counseled U مشاوره دو نفری مشورت
counselled U مشاوره دو نفری مشورت
counselling U مشاوره دو نفری مشورت
counsels U مشاوره دو نفری مشورت
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
parley U گفتگوی دو نفری
parleyed U گفتگوی دو نفری
parleying U گفتگوی دو نفری
parleys U گفتگوی دو نفری
single U تنها یک نفری
madrigal U سرود عاشقانه چند نفری
madrigals U سرود عاشقانه چند نفری
monologue U تک سخنگویی صحبت یک نفری
monologues U تک سخنگویی صحبت یک نفری
foursome U بازی گلف چهار نفری
foursomes U بازی گلف چهار نفری
squad U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads U گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
string quartet U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets U ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
decurion U رئیس دسته ده نفری
delire a quatre U هذیان چهار نفری
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
duopoly U انحصار دو نفری
duumvir U شریک رتبه حکومت دو نفری
duumvirate U حکومت دو نفری
folie a deux U جنون دو نفری
heptarchy U حکومت هفت نفری
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
monolog U تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice U نوعی رقص شش نفری
morris U نوعی رقص شش نفری
octet U دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
omber U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
ombre U نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
percapita U نفری
percapita U بقرار هر نفری هر راس
petit jury U هیئت منصفه دوازده نفری
pleiad U دسته هفت نفری
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quintette U قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette U پنج نفری
rigadoon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon U رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
roomette U اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septet U دسته هفت نفری
septette U دسته هفت نفری هفتگانه
stichomythia U سوال وجواب در نفری
tarantella U رقص تند دو نفری ایتالیایی
tetrarchy U یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
all but a few U همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com