Total search result: 201 (14 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
power fail restart U |
سهولتی که یک کامپیوتر راقادر می سازد تا پس از قطع برق به عملیات عادی خودبرگردد |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
externals U |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
 |
 |
external U |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
 |
 |
hardware U |
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد |
 |
 |
voice grade channel U |
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی |
 |
 |
cycle stealing U |
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی |
 |
 |
Cambridge ring U |
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد |
 |
 |
automonitor U |
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند |
 |
 |
bomb U |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
 |
 |
bombed U |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
 |
 |
bombed out U |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
 |
 |
bombs U |
خرابی غیر عادی کامپیوتر crash |
 |
 |
power down U |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
 |
 |
computer operation U |
عملیات کامپیوتر |
 |
 |
crashingly U |
پایان عملیات کامپیوتر |
 |
 |
crashed U |
پایان عملیات کامپیوتر |
 |
 |
crashing U |
پایان عملیات کامپیوتر |
 |
 |
computer operations manager U |
مدیر عملیات کامپیوتر |
 |
 |
crashes U |
پایان عملیات کامپیوتر |
 |
 |
crash U |
پایان عملیات کامپیوتر |
 |
 |
logs U |
رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر |
 |
 |
log U |
رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر |
 |
 |
runaway U |
عملیات کنترل نشده یک وسیله یا کامپیوتر |
 |
 |
centred U |
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است |
 |
 |
centre U |
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است |
 |
 |
centers U |
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است |
 |
 |
centered U |
شخصی که مراقب عملیات کامپیوتر مرکزی است |
 |
 |
center U |
شخصی که موافب عملیات کامپیوتر مرکزی است |
 |
 |
locals U |
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند |
 |
 |
local U |
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند |
 |
 |
panel U |
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد |
 |
 |
integrated U |
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند |
 |
 |
panels U |
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد |
 |
 |
jobs U |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
 |
 |
job U |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
 |
 |
underflow U |
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است |
 |
 |
routinize U |
عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن |
 |
 |
universal U |
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است |
 |
 |
supervisor U |
ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند |
 |
 |
escape character U |
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر |
 |
 |
supervisors U |
ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند |
 |
 |
super- U |
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع |
 |
 |
flops U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
flopping U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
flopped U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
flop U |
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند |
 |
 |
floppy disk U |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
 |
 |
floppy disks U |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
 |
 |
generals U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند |
 |
 |
general U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند |
 |
 |
floppy discs U |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
 |
 |
floppy U |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
 |
 |
floppies U |
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند |
 |
 |
visual U |
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات |
 |
 |
visuals U |
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات |
 |
 |
visually U |
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات |
 |
 |
hypermnesia U |
ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه |
 |
 |
input U |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
 |
 |
inputted U |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
 |
 |
alt key U |
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی |
 |
 |
gpr U |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
 |
 |
minicomputer U |
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame |
 |
 |
farmgate type operations U |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
 |
 |
upload U |
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان . |
 |
 |
buffered computer U |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
 |
 |
mini U |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
 |
 |
masters U |
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود |
 |
 |
mastered U |
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود |
 |
 |
master U |
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود |
 |
 |
counter air U |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
 |
 |
anticrop operations U |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
 |
 |
counter air operations U |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
 |
 |
arbitration U |
ن می سازد |
 |
 |
remote U |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remotest U |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remoter U |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
Vegetables dont agree (disagree)with me . U |
سبزیجات به من نمی سازد |
 |
 |
perplexingly U |
چنانکه گیج یا حیران سازد |
 |
 |
statement U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
statements U |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
 |
 |
propagating U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagated U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagates U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
propagate U |
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد |
 |
 |
land control operation U |
عملیات کنترل زمین عملیات |
 |
 |
palliative U |
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد |
 |
 |
palliatives U |
مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد |
 |
 |
She fabricates them. she makes them up . U |
اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد) |
 |
 |
A happy heart makes a blooming visage. <proverb> U |
قلب شاد,چهره را بشاش مى سازد . |
 |
 |
microprocessors U |
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد |
 |
 |
microprocessor U |
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
camera lucida U |
دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد |
 |
 |
lady killer U |
مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد |
 |
 |
housekeeping U |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
 |
 |
compounds U |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
 |
 |
concentrator U |
گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد |
 |
 |
compounded U |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
 |
 |
compound U |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
 |
 |
air-sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
air sea rescue U |
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی |
 |
 |
prohibitive tax U |
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد |
 |
 |
platforms U |
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد |
 |
 |
beginnings U |
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد |
 |
 |
beginning U |
بخشی از ماده که شروع ناحیه ضبط یک نوار مغناطیسی را می سازد |
 |
 |
platform U |
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد |
 |
 |
channels U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
channeled U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
channel U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
clearance fit U |
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد |
 |
 |
channeling U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
channelled U |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
 |
 |
Floret [rosette] U |
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.] |
 |
 |
rom U |
کدی که توابع Bios را می سازد که در قطعه ROM ذخیره شده اند. |
 |
 |
symbolically U |
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد |
 |
 |
symbolic U |
برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد |
 |
 |
slaved U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
literate U |
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر |
 |
 |
slave U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
slaves U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
load module U |
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود |
 |
 |
slaving U |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
 |
 |
assembler U |
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند |
 |
 |
downward U |
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده |
 |
 |
components U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
component U |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
 |
 |
interfacing U |
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است |
 |
 |
processor U |
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی |
 |
 |
downsize U |
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه . |
 |
 |
host computers U |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
 |
 |
host computer U |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
 |
 |
m U |
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه |
 |
 |
identification U |
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند. |
 |
 |
identification U |
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود |
 |
 |
army operations center U |
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش |
 |
 |
CTR U |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد |
 |
 |
naive user U |
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد |
 |
 |
preprocessor U |
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی |
 |
 |
outputs U |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
 |
 |
output U |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
 |
 |
super- U |
پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد |
 |
 |
wats U |
Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد |
 |
 |
Internet U |
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند |
 |
 |
reset key |
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود |
 |
 |
infra red link U |
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند |
 |
 |
layer U |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
 |
 |
layers U |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
 |
 |
computing U |
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها |
 |
 |
number cruncher U |
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی |
 |
 |
special purpose computer U |
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص |
 |
 |
appleline U |
IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH |
 |
 |
ten key pad U |
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد |
 |
 |
expanded memory system U |
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد |
 |
 |
applebus U |
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH |
 |
 |
time resolution U |
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات |
 |
 |
beachmaster's unit U |
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله |
 |
 |
ctrl U |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
 |
 |
main store U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
three address computer U |
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه |
 |
 |
main memory U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
computer memory U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
primary memory U |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
 |
 |
dual U |
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |
 |
processor U |
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است |
 |
 |
media U |
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد |
 |
 |
microprocessors U |
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد |
 |
 |
microprocessor U |
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد |
 |
 |
regulars U |
عادی |
 |
 |
wonted U |
عادی |
 |
 |
regular U |
عادی |
 |
 |
ordinary U |
عادی |
 |
 |
commoners U |
عادی |
 |
 |
customary U |
عادی |
 |
 |
naked U |
عادی |
 |
 |
routine U |
عادی |
 |
 |
habitual U |
عادی |
 |
 |
private U |
عادی |
 |
 |
routines U |
عادی |
 |
 |
run of the mill U |
عادی |
 |
 |
normal U |
عادی |
 |
 |
run-of-the-mill U |
عادی |
 |
 |
commonest U |
عادی |
 |
 |
privates U |
عادی |
 |
 |
uncritical U |
عادی |
 |
 |
uncritically U |
عادی |
 |
 |
routinely U |
عادی |
 |
 |
groovy U |
عادی |
 |
 |
unexceptional U |
عادی |
 |
 |
gen U |
عادی |
 |
 |
common U |
عادی |
 |
 |
operation U |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
 |
 |
remote U |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remoter U |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
remotest U |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
 |
 |
bootstrap U |
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود |
 |
 |
FEP U |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
 |
 |
RPC U |
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود |
 |
 |
in the course of nature U |
بطریق عادی |
 |
 |
regular price U |
قیمت عادی |
 |
 |
in the a way U |
بطریق عادی |
 |