English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bed pitching U سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beaching U سنگ چینی جهت حفافت
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
sinicism U متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
sinicize U جنبه چینی دادن چینی کردن
channeling U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queued U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
bed levels U نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
Loudon's hollow wall U [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
bra U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
preservation U حفافت
safe guard U حفافت
protection U حفافت
custody U حفافت
security U حفافت
conservation U حفافت
egis U حفافت
safekeeping U حفافت
cell protection U حفافت سل
anti skid protection U حفافت از لغزش
shield U حفافت کردن
anodic protection U حفافت اندی
protect U حفافت کردن
shields U حفافت کردن
storage protection U حفافت حافظه
shielded U حفافت شده
protection level U سطح حفافت
system security U حفافت سیستم
protection ring U حلقه حفافت
soil conservation U حفافت خاک
collective protection U حفافت گروهی
guard U حفافت کردن
armor protection U حفافت زرهی
safeguards U حفافت کردن
safeguarded U حفافت کردن
cathode protection U حفافت کاتدی
maintenance U حفافت کردن
protect by fuse U حفافت با فیوز
x ray protection U حفافت رونتگن
collective protection U حفافت جمعی
guarding U حفافت کردن
degree of protection U میزان حفافت
data protection U حفافت داده ها
data encryption U حفافت داده
safeguarding U حفافت کردن
physical security U حفافت تاسیسات
protection key کلید حفافت
safeguard U حفافت کردن
conservable U قابل حفافت
guards U حفافت کردن
block protection U حفافت بلوک
protection U عمل حفافت
formats U حفافت حافظه و..
format U حفافت حافظه و..
overcurrent device U دستگاه حفافت
impedance protection U حفافت امپدانس
memory protection U حفافت حافظه
file protection U حفافت پرونده
file protection U حفافت فایل
safety gap U دهانه حفافت
safe keeping U حفافت توجه
self protection U حفافت از خود
storage protection U حفافت انباره
protects U حفافت کردن
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
protecting U حفافت کردن
high tension protection U حفافت فشار قوی
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
software protection U حفافت نرم افزاری
protecting ring U حلقه حفافت کننده
unprotected field U میدان حفافت نشده
wards U محجور حفافت بخش
insulation protection U حفافت عایق بندی
power system protection U حفافت سیستم قدرت
insulation against vibration U حفافت در برابر ارتعاش
ward U محجور حفافت بخش
shielding region U ناحیه حفافت کننده
protected field U میدان حفافت شده
protected location U مکان حفافت شده
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
write protect ring U حلقه حفافت از نوشتن
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
copy protection U حفافت دربرابر کپی
distance protection U وسیله حفافت فاصله
file protect ring U حلقه حفافت پرونده
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
shield U حفافت کردن درمقابل
protective fire U اتشهای حفافت کننده
to keep watch and ward U حفافت یادفاع کردن
file protect ring U حلقه حفافت فایل
overload protection U حفافت بار زیاد
data encyption standard U استاندارد حفافت داده
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
keeps U حفافت امانت داری
keep U حفافت امانت داری
shields U حفافت کردن درمقابل
cryptoguard U مسئول حفافت رمز
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
environmental conservation U حفافت محیط زیست
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister U ماسک حفافت در برابر بخاراسید
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
chemical security U حفافت برعلیه مواد شیمیایی
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
Chinese U چینی
sinitic U چینی
china U چینی
bond U رج چینی
brick bond U رج چینی
Chinese U زن چینی
porcelain U چینی
Chinese U چینی ها
maying U گل چینی
masonry bond U رج چینی
joss U بت چینی
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan U متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
gossip U سخن چینی
porcelain U فروف چینی
composing U حروف چینی
oblique bond U رج چینی کلاغ پر
type setting U حروف چینی
china U فروف چینی
rhubarb U ریوند چینی
stowage U تنگ هم چینی
parian ware U چینی مرمری
parian ware U چینی یا روسی
revetment U سنگ چینی
Chinese U مرد چینی
stowage U بار چینی
blocking-course U هره چینی
bick bond U آجر چینی
gossiped U سخن چینی
gossiping U سخن چینی
herring bone bond U رج چینی جناغی
lintel-course U هره چینی
conspiracy U اسباب چینی
conspiracies U اسباب چینی
crockery U بدل چینی
kaolin U خاک چینی
kaoline U خاک چینی
sheepshearing U پشم چینی
header bond U رج چینی کلگی
malice U اسباب چینی
Chinese U زبان چینی
gossips U سخن چینی
porcelainous U چینی وار
fuse block U چینی فیوز
gleaning U خوشه چینی
gleaning U دانه چینی
set up U مقدمه چینی
granite ware U چینی خارایی
faince U بدل چینی
sinify U چینی کردن
setup U مقدمه چینی
porcellanous U چینی وار
pongee U حریر چینی
china clay U خاک چینی
porcelain clay U خاک چینی
china rhubard U ریوند چینی
china root U چوب چینی
vitreous china U چینی لعابدار
chinaware U فروف چینی
chinese architecture U معماری چینی
chinese binary U دودویی چینی
piper cubeba U کبابه چینی
faience U بدل چینی
porcelain tile U کاشی چینی
porcelaine U فرف چینی
porcellanous U از جنس چینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com