English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ejecta U مواد بیرون ریخته
Other Matches
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
founder U ریخته گر
moulder U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
casting U ریخته گی
caster U ریخته گر
foundry man U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
brass founder U ریخته گر
besprent U ریخته
founders U ریخته گر
foundering U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
hot topping U ریخته گی
foundered U ریخته گر
investment castings U ریخته گی بسته
sheet asphalt U اسفالت ریخته
molten U ریخته ریختگی
wild and woolly U درهم ریخته
precast U پیش ریخته
skins U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
skin U پوسته ریخته گی
iron foundry U ریخته گی اهن
cast steel U فولاد ریخته گی
investment foundry U ریخته گی بسته
castellated nut U مهره ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
cast crystal U بلور ریخته
founds U ریخته گری
cast concrete U بتن ریخته گی
chuted concrete U بتن ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
found U ریخته گری
group casting U ریخته گری
casting U ریخته گری
casting U قطعه ریخته گی
moulding U ریخته گری
foundry U ریخته گری
foundries U ریخته گری
founding U ریخته گری
potted U در کوزه ریخته
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
transfer molding U ریخته گری انتقالی
forges U ریخته گری فلز
forge U ریخته گری فلز
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
sand casting U ریخته گری ماسهای
pigs U اهن تازه ریخته
pig U قالب ریخته گری
press casting U ریخته گری فشاری
precision casting U ریخته گری دقیق
pouring cup U قاشق ریخته گری
plaster cast U ریخته گری گچی
pig U اهن تازه ریخته
litters U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
littered U زایمان ریخته وپاشیده
debris U اشغال روی هم ریخته
art casting U ریخته گری صنعتی
plaster casts U ریخته گری گچی
pigs U قالب ریخته گری
shell casting U ریخته گری پوستهای
steel foundry U ریخته گری فولاد
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
cast molding U قالبگیری ریخته گری
molded U قالب ریخته گری
foundry practice U تکنیک ریخته گری
foundry pit U جهنم ریخته گری
foundry pit U چاله ریخته گری
foundry cupola U کوپول ریخته گری
loam castings U ریخته گری شنی
machinery castings U ریخته گری ماشینی
metal casting U ریخته گری فلز
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
mis run casting U ریخته گری غلط
mold U قالب ریخته گری
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
metal foundry U ریخته گری فلزات
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
jakes U اشغال درهم ریخته
molds U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
moulds U قالب ریخته گری
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
injection molding U ریخته گری تزریقی
ingot casting U ریخته گری شمش
iron casting U ریخته گری اهن
group teaming U ریخته گری گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
compression molding U ریخته گری فشاری
chuted concrete U بتن ریخته شده
core sand U ماسه ریخته گری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
direct casting U ریخته گری مستقیم
cast steel U فولاد ریخته گری
composite casting U ریخته گری مرکب
down hill casting U ریخته گری مستقیم
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
green concrete U بتن تازه ریخته شده
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
outsides U بیرون
off the track U بیرون
outside U بیرون
outdoor U بیرون
out <adv.> U بیرون
efferent U بیرون بر
away U بیرون
extra terrestrial U بیرون از
away U بیرون از
out door U بیرون
out-of- U بیرون از
bakkat U به بیرون
outward bound U بیرون رو
outed U بیرون از
out- U بیرون از
out U بیرون از
externals U بیرون
external U بیرون
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com