English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
diamond U الماس
adamantean U الماس وش
adamantean U الماس
bort U الماس
diamondiferous U الماس زا
brilliant U الماس درخشان
diamond cutter U الماس تراش
diamond structure U ساختار الماس
imitation diamond U الماس بدل
black diamond U الماس سیاه
diamondiferous U الماس دار
diamondiferous U الماس خیز
carbon U الماس بیفروغ
diamantiferous U الماس خیز
riviere U طوق الماس
rose diamond U الماس فلامک
rough d. U الماس بی تراش
glass cutter U الماس شیشه بری
carbonado U نوعی الماس کدر
diamond dust U خرده یاسوده الماس
lasque U الماس پهن و بد شکل
diamond cutting tool U الماس شیشه بری
diamond cut U دارای تراش الماس
lasque U الماس رگه دار
pulsator U ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
briolette U نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
intermolecular U در داخل ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
sand blasting U ذرات سنگ
intermolecular U بین ذرات
particle physics U فیزیک ذرات
metal foulings U ذرات فلز
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
weight of solids U وزن ذرات
planetesimal U ذرات سیارهای
roily U پر از ذرات رسوبی
fundamental particles U ذرات بنیادی
molecular attracticm U جاده ذرات
denseness U تراکم ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
cosmic particles U ذرات کیهانی
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
blood corpuscles U ذرات خون
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
emulsions U ذرات چربی دراب
pollinium U توده ذرات گرده گل
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
emulsioned U ذرات چربی دراب
emulsioning U ذرات چربی دراب
particulate U دارای ذرات ریز
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
segregation U تفکیک ذرات بتن
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
thershold temperature U استانه دمای ذرات
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
effective size of grain U قطر موثر ذرات
emulsion U ذرات چربی دراب
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
granulate U دارای ذرات ریز کردن
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
quartz U در کوهی الماس کوهی
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
unstressed U بدون مد
not nearctic U بدون
undoubtedly U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
undoubted U بدون شک
wanting U بدون
obtrusively U بدون حق
ex U بدون
ex- U بدون
to a certainty U بدون شک
acheilous U بدون لب
acheilos U بدون لب
indubitable U بدون شک
goalless U بدون گل
without U بدون
bottomless U بدون ته
but U بدون
sans U بدون
doubtlessly U بدون شک
and no mistake U بدون شک
acranial U بدون کاسهء سر
acold U بدون احساسات
wireless <adj.> U بدون سیم
air dry U بدون رطوبت
ametabolic U بدون دگردیسی
bareheaded U بدون کلاه
ametabolous U بدون دگردیسی
cordless <adj.> U بدون سیم
asymptomatic U بدون علامت
awless U بدون بیم
avirulent U بدون شدت
anechoic U بدون انعکاس
barrier-free U بدون حائل
deice U بدون یخ کردن
flawless <adj.> U بدون مشکل
sound <adj.> U بدون مشکل
diamensionless U بدون اندازه
diamensionless U بدون بعد
impeccable <adj.> U بدون مشکل
faultless <adj.> U بدون مشکل
Nothing down. U بدون بیعانه.
degas U بدون گازکردن
dealated U بدون بال
immaculate <adj.> U بدون مشکل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com