Perdic | سنگواره جای پا اثر پای فسیل شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 43 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	ichnite U	سنگواره جای پا اثر پای فسیل شده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	fossiliferous U	فسیل مانند سنگواره مانند
	A prehistoric fossil. U	یک سنگواره (فسیل ) ماقبل تاریخ
Other Matches

	fossils U	فسیل
	fossil U	فسیل
	fossiliferous U	فسیل دار
	fossilizing U	فسیل شدن
	paleontology U	فسیل شناسی
	fossilizes U	فسیل شدن
	fossilization U	فسیل شدن
	fossilize U	فسیل شدن
	fossilising U	فسیل شدن
	fossilises U	فسیل شدن
	fossilised U	فسیل شدن
	phytogenic fossil U	فسیل گیاه زاد
	ichnolite U	اثرپای فسیل شده
	ammonite U	فسیل جانورنرم تنی که منقرض شده است
	fossils U	سنگواره
	lithic U	سنگواره
	zoolite U	سنگواره
	fossil U	سنگواره
	stone lily U	سنگواره سوسنیان
	subfossil U	نیمه سنگواره
	reliquix U	باقیماندههای سنگواره
	paleontography U	شرح سنگواره ها
	fossilist U	سنگواره شناس
	echinite U	سنگواره خارپوشت
	ichnolite U	سنگواره جای پا
	fossilogy U	سنگواره شناسی
	encrinite U	سنگواره خارپوست سوسنی
	paleobotany U	سنگواره شناسی گیاهی
	paleozoology U	شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
	orohippus U	سنگواره چارپایی که اسب رازاده ان میدانند
	fossilised U	در اثر مرورزمان بصورت سنگواره درامدن
	fossilises U	در اثر مرورزمان بصورت سنگواره درامدن
	index fossil U	سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
	fossilizing U	در اثر مرورزمان بصورت سنگواره درامدن
	fossilizes U	در اثر مرورزمان بصورت سنگواره درامدن
	fossilize U	در اثر مرورزمان بصورت سنگواره درامدن
	fossilising U	در اثر مرورزمان بصورت سنگواره درامدن
	iguanodon U	سوسمار بزرگ گیاه خوار که اکنون بشکل سنگواره دیده میشود
	labyrinthodon U	سنگواره یکی از جانوران دوزیست بزرگ که دندانهای پیچ درپیچ دارد
	energy transition U	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy