Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deed of trust
U
سند تودیع امانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
depositing
U
تودیع
farewell
U
تودیع
farewells
U
تودیع
farewell
U
تودیع کردن
farewells
U
تودیع کردن
parcel
U
امانت
integrity
U
امانت
parcels
U
امانت
custody
U
امانت
agentship
U
امانت
fideism
U
امانت
given in trust
U
به امانت
trusteedhip
U
امانت
trusteeship
U
امانت
trustworthiness
U
امانت
honesty
U
امانت
trusted
U
امانت
trust
U
امانت
trusts
U
امانت
deposit
U
امانت
safekeeping
U
امانت
deposits
U
امانت
barratry
U
خیانت در امانت
bailor
U
امانت گذار
consignee
U
گیرنده امانت
breach of trust
U
خیانت در امانت
bailment
U
امانت گیری
bailer
U
امانت گذار
bailee
U
امانت دار
bailee
U
امانت گیر
depositary
U
امانت دار
depositor
U
امانت گذار
under trustee
U
تحت امانت
award
U
امانت گذاردن
consignments
U
امانت فروش
trusteeship
U
امانت داری
awarded
U
امانت گذاردن
trusteedhip
U
امانت داری
awarding
U
امانت گذاردن
to keep in d.
U
امانت گذاشتن
malversation
U
خیانت در امانت
have custody of
U
امانت نگهداشتن
awards
U
امانت گذاردن
trust
U
امانت ودیعه
depository
U
امانت دار
trust
U
امانت گذاشتن
abuse of confidence
U
خیانت در امانت
dishonesty
U
عدم امانت
bestows
U
امانت گذاردن
bestowing
U
امانت گذاردن
bestowed
U
امانت گذاردن
bestow
U
امانت گذاردن
trusts
U
امانت ودیعه
trusts
U
امانت گذاشتن
depositing
U
به امانت گذاشتن
checkouts
U
به امانت گرفتن
checkout
U
به امانت گرفتن
trustees
U
امانت دار
consigning
U
امانت گذاردن
trustee
U
امانت دار
consigns
U
امانت گذاردن
consigned
U
امانت گذاردن
consign
U
امانت گذاردن
dishonest
U
فاقد امانت
trusted
U
امانت ودیعه
consignment
U
امانت فرستادن
consignments
U
امانت فرستادن
parcels
U
امانت پستی
trusted
U
امانت گذاشتن
consignment
U
امانت فروش
parcel
U
امانت پستی
receivership
U
مقام امانت
receivership
U
امانت دادگاه
bailment
U
امانت داری سمساری
consignment
U
کالای امانت فروش
consignments
U
کالای امانت فروش
keep
U
حفافت امانت داری
keeps
U
حفافت امانت داری
parcels
U
بسته یا امانت پستی
parcel
U
بسته یا امانت پستی
truster
U
باور کننده امانت گذار
commissioning
U
حق العمل کاری امانت فروشی
commission
U
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
U
حق العمل کاری امانت فروشی
deposit with someone
U
نزد کسی امانت گذاردن
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
ossuary
U
محل امانت گذاری استخوان مرده
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
checkroom
U
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
morgue
U
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues
U
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
bailment
U
امانت گذاشتن سپردن جنس به تاجری که اعتبارش معلوم نیست باضمانت شخص ثالث
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com