Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holograph
U
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
holographs
U
سند اصیل وصیت نامه یا سند دیگری دستینه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
will
U
وصیت وصیت نامه
willed
U
وصیت وصیت نامه
wills
U
وصیت وصیت نامه
testament
U
وصیت نامه
testaments
U
وصیت نامه
intestate
U
فاقد وصیت نامه
testaments
U
تدوین وصیت نامه
testamentary
U
وابسته به وصیت نامه
testament
U
تدوین وصیت نامه
administration of a will
U
اجرای وصیت نامه
intestacy
U
نداشتن وصیت نامه
testacy
U
تهیه وتدوین وصیت نامه
d. will
U
پیش نویس یا وصیت نامه
republication of will
U
اعاده اعتبار وصیت نامه
devises
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devised
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devising
U
تعبیه کردن وصیت نامه
devise
U
تعبیه کردن وصیت نامه
probate
U
رونوشت گواهی شده وصیت نامه
probate
U
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
mails
U
سیستم ارسال نامه و بستههای پستی از یک محل به دیگری
mail
U
سیستم ارسال نامه و بستههای پستی از یک محل به دیگری
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
signature
U
دستینه
signatures
U
دستینه
decks
U
دستینه دسته
decked
U
دستینه دسته
card deck
U
دستینه کارت
binary deck
U
دستینه دودویی
deck
U
دستینه دسته
longhand
U
دستینه تمام نویسی
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
highbred
U
اصیل
thoroughbred
U
اصیل
ingenuous
U
اصیل
gentleman
U
اصیل
McCoy
U
اصیل
genteel
U
اصیل
gentlemen
U
اصیل
good birth
U
اصیل
of good birth
U
اصیل
purebred
U
اصیل
thoroughbreds
U
اصیل
wellborn
U
اصیل
noble
U
اصیل
nobles
U
اصیل
noblest
U
اصیل
high bred
U
اصیل
true bred
U
اصیل
genuine
U
اصیل
nobler
U
اصیل
unfeigned
U
اصیل
of a noble family
U
اصیل
original
U
اصیل
highborn
U
اصیل
originals
U
اصیل
full-blooded
U
اصیل
high born
U
اصیل
of a noble d
U
اصیل
thorough bred
U
اصیل
bashaw
U
اصیل
grandee
U
اصیل زاده
prince of the blood
U
شاهزاده اصیل
john hancock
U
امضاء اصیل
king's english
U
انگلیسی اصیل
full blooded
U
از نژاد اصیل
john henry
U
امضاء اصیل
well born
U
اصیل نجیب زاده
filly
U
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
pure
U
اصیل خالص کردن
kohl
U
اسب اصیل عربی
purer
U
اصیل خالص کردن
fillies
U
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
purest
U
اصیل خالص کردن
junker
U
اصیل زاده المانی
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
thoroughbred
U
هر نوع اسب انگلیسی اصیل
thoroughbreds
U
هر نوع اسب انگلیسی اصیل
purism
U
واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
true born
U
حلال زاده اصیل اصل
testaments
U
وصیت
injunction
U
وصیت
injunctions
U
وصیت
bequest
U
وصیت
bequests
U
وصیت
testament
U
وصیت
oaks
U
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
possessory will
U
وصیت تملیکی
contractual will
U
وصیت عهدی
bequeath
U
وصیت کردن
bequeathed
U
وصیت کردن
bequeathing
U
وصیت کردن
bequeaths
U
وصیت کردن
hand down
<idiom>
U
وصیت کردن
will
U
وصیت کردن
wills
U
وصیت کردن
willed
U
وصیت وصیتنامه
will
U
وصیت وصایا
willed
U
وصیت وصایا
intestate
U
متوفای بی وصیت
he died intestate
U
بی وصیت مرد
willed
U
وصیت کردن
nuncupative will
U
وصیت شفاهی
will
U
وصیت وصیتنامه
testator
U
وصیت کننده
wills
U
وصیت وصایا
making a will
U
وصیت کردن
make one's will
U
وصیت کردن
testate
U
دارای وصیت
make a will
U
وصیت کردن
intestate
U
بدون وصیت
to make one's will
U
وصیت کردن
wills
U
وصیت وصیتنامه
universal legacy
U
وصیت مطلق
testate
U
وصیت کرده
testamentary
U
مطابق با وصیت
testamentary
U
وصیت شده
one thousand guineas
U
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
law of succession
U
حقوق ارث و وصیت
to nuncupate a will
U
زبانی وصیت کردن
intestate death
U
موت بدون وصیت
willed
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
wills
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
will
U
با وصیت واگذارکردن خواستن
intestacy
U
فوت پیش از وصیت
Old Testament
U
پیمان یا وصیت قدیم
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
two thousands guineas
U
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
testate
U
متوفایی که وصیت کرده باشد
testate
U
وصیت کردن شهادت دادن
demise
U
انتقال دادن مال با وصیت
intestate
U
کسی که بدون وصیت می میرد
begueath
U
تملیک مال به وسیله وصیت
horse
U
اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
devises
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestate
U
کسی که پیش از وصیت کردن فوت کرده است
devising
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
intestable
U
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
gavelkind
U
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
restraint of marriage
U
شرط ضمن هبه یا وصیت که به طور مطلق ازدواج متهب یا موصی له را منع کنند
nuncupative will
U
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
lead pony
U
اسب همراه اسب اصیل درسان دیدن بعد از مسابقه
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
thirds
U
به دیگری
tother
U
دیگری
another
U
دیگری
third
U
به دیگری
t' other
U
دیگری
in turn
<idiom>
U
یکی پس از دیگری
heteronomous
U
پیروقانون دیگری
at second hand
U
از قول دیگری
consecutively
U
یکی پس از دیگری
others
U
متفاوت دیگری
at another time
U
در زمان دیگری
other
U
متفاوت دیگری
We have no other way (alternative).
U
را ه دیگری نداریم
common of pasturage
U
حق چرادرزمین دیگری
follow suit
<idiom>
U
از دیگری تقلیدکردن
onother's money
U
پول دیگری
one country or another
U
این یا یک کشور دیگری
transplanted
U
درجای دیگری نشاندن
converted
U
تغییر چیزی به دیگری
converting
U
تغییر چیزی به دیگری
transplant
U
درجای دیگری نشاندن
one after a
U
یکی درپی دیگری
converts
U
تغییر چیزی به دیگری
personified
U
رل دیگری بازی کردن
transport
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transports
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transporting
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transported
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transplanting
U
درجای دیگری نشاندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com