English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
traditional U سنتی
orthodox U سنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conventionalize U سنتی کردن
traditional sector U بخش سنتی
dime U مسکوک ده سنتی
traditional trade U تجارت سنتی
traditionalize U سنتی کردن
conventinal method U روش سنتی
dimes U مسکوک ده سنتی
traditional dyes U رنگ های سنتی
fixture U برنامه سنتی سالانه
half dime U سکه پنج سنتی
de rigueur U از نظر سنتی یا اخلاقی الزام اور
nickel U سکه پنج سنتی اب نیکل دادن
nickels U سکه پنج سنتی اب نیکل دادن
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
dualism U مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
classics U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classic U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
maltron keyboard U یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
traditional economists U اقتصاددانان سنتی اقتصاددانان کلاسیک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com