Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
he has an axe to grind
U
سلام لربی طمع نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parting salute
U
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute.
U
بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluted
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting battery
U
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
salute
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting
U
احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
salaams
U
سلام
good afternoon
U
سلام
howdy
U
سلام !
saluting
U
سلام
ave
U
سلام
greeting
U
سلام
salutes
U
سلام
salaaming
U
سلام
salutations
U
سلام
saluted
U
سلام
salutation
U
سلام
salaamed
U
سلام
greetings
U
سلام
greet
U
: سلام
salaam
U
سلام
salute
U
سلام
greets
U
: سلام
all hail
U
سلام
regarded
U
سلام
hullo
U
سلام
kind regards
U
سلام
greeted
U
: سلام
regard
U
سلام
allhail
U
سلام
hello
U
سلام
regards
U
سلام
salaams
U
سلام کردن
sty
U
سنده سلام
salaamed
U
سلام کردن
hailing
U
سلام کردن
salaaming
U
سلام کردن
hailing
U
: سلام درود
salaam
U
سلام کردن
hailed
U
سلام کردن
hello
U
سلام کردن
hellos
U
سلام کردن
hallos
U
سلام کردن
hullos
U
سلام کردن
sties
U
سنده سلام
stye
U
سنده سلام
hail
U
: سلام درود
full dress
U
لباس سلام
styes
U
سنده سلام
hail
U
سلام کردن
hailed
U
: سلام درود
hails
U
سلام کردن
hails
U
: سلام درود
blank catridge
U
گلوله سلام
greetings
U
سلام کننده
greeting
U
سلام کننده
admirals' march
U
سلام تیمساری
saluted
U
سلام دادن
salutes
U
سلام دادن
nodding acquaintance
U
سلام علیک
saluting
U
سلام دادن
take the salute
U
سلام گرفتن
saluting gun
U
توپ سلام
salute
U
سلام دادن
to give the time of day
U
سلام کردن
color salute
U
سلام به پرچم
half cap
U
نیم سلام
to take the salute
U
سلام گرفتن
minute gun
U
توپ سلام
gun salute
U
تیر سلام
peace be with you
U
سلام برشما باد
give my r. s to him
U
سلام مرابه او برسانید
to fire salute
U
توپ سلام انداختن
fire salute
U
توپ سلام انداختن
evening gun
U
توپ سلام شامگاه
Please give him my (best) regards.
U
سلام مرا به اوبرسانید
saluter
U
سلام دهنده یاکننده
curtsying
U
سلام یاتواضع کردن
curtsy
U
سلام یاتواضع کردن
curtsies
U
سلام یاتواضع کردن
curtseying
U
سلام یاتواضع کردن
curtsey
U
سلام یاتواضع کردن
to salute an officer
U
افسری را سلام دادن
hails
U
سلام برشما باد
to return a greeting
U
جواب سلام دادن
to make a curtsy
U
سلام زنانه کردن
curtsied
U
سلام یاتواضع کردن
They greeted each other.
U
با هم سلام وتعارف کردند
hailing
U
سلام برشما باد
Remember me to him.
سلام من را به او برسان.
[مرد]
Give him my regards.
U
سلام من را به او برسان.
[مرد]
hail
U
سلام برشما باد
hailed
U
سلام برشما باد
salutation
U
تعارف سلام اول نامه
personal salute
U
تیر سلام برای افراد
personal salute
U
مراسم سلام افراد برجسته
present arms
U
سلام درحال پیش فنگ
salutations
U
تعارف سلام اول نامه
half cap
U
سلام با اندک تکانی درکلاه
gratulate
U
تبریک گفتن سلام کردن
Everyone sends their regards to you.
U
همگی بهت سلام رسوندن.
He didnt return (acknowledge) my greetings.
U
جواب سلام مرا نداد
To take the salute.
U
جواب سلام ( نظامی ) رادادن
levee
U
سلام عام بارعام دادن
To greet someone . To exchange greetings with someone.
U
با کسی سلام وتعارف کردن
To be a nodding acquaintance of someone .
U
با کسی سلام وعلیک داشتن
to do make or pay obeisance to
U
بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
ahoy
U
ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
Can't you just say hello like a normal person?
U
نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
parting shot
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
saluted
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
saluting
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salutes
U
سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
cap
U
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped
U
سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
salvoes
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
Plug and Play
U
یچ نیست
storage
U
می نیست
secondary
U
نیست
auxiliary
U
نیست
temporary storage
U
می نیست
it is well enough
U
بد نیست
aint
U
نیست
he is not of our number
U
از ما نیست
isn't
U
نیست
auxiliaries
U
نیست
he takes no notice of it
U
نیست
It's not new.
نو نیست.
that depends
U
معلوم نیست
he has nothing in him
U
کسی نیست
static
U
که پویا نیست
it is unnecessary
U
لازم نیست
that is not it
U
این نیست
my health is tolerable
U
حالم بد نیست
if you please
U
اگرزحمت نیست
Nevermind!
U
مهم نیست !
no object
U
چیزی نیست
the ice is treach erous
U
یخ محکم نیست
it's only me
U
کسی نیست
close the door please
U
اگرزحمت نیست
no matter
U
چیزی نیست
dont mention it
U
چیزی نیست
needn't
U
لازم نیست
it needs not
U
لازم نیست
he is not willing to go
U
نیست برود
no trouble
U
زحمتی نیست
no hurry
U
عجلهای نیست
cold is merely privative
U
گرما نیست
it lies beyond his competence
U
در صلاحیت او نیست
ought not
U
شایسته نیست
he is not in it
U
داخل نیست
inextinct
U
نیست نشده
he knows a thing or two
U
بی تجربه نیست
sacred cow
<idiom>
U
چارهای نیست
no sweat
<idiom>
U
مشکلی نیست
no wonder
<idiom>
U
تعجبی نیست
There is no hot water
U
آب گرم نیست.
It's not new.
جدید نیست.
he is rather i. than sick
U
ناخوش نیست
he is out of huomor
U
سر دماغ نیست
nihilism
U
نیست انگاری
he is out of huomor
U
سر خلق نیست
He is not man enough to do it . He is not the man for it . He hasnt got the guts to do it .
U
مردش نیست
He goes on and on . He is most persistent .
U
ول کن معامله نیست
There is nothing wrong with you . You are all right .
U
هیچیت نیست
I dont remember ( recall ) .
U
یادم نیست
It is all right . It is o. k.
U
طوری نیست
Such is not the case . That is not so.
U
اینطور نیست
It is not advisable . It is inexpedient.
U
صلاح نیست
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
it has escaped my remembrance
U
یاد نیست
It cant be helped.
U
چاره ای نیست
it is immaterial
U
چیزی نیست
he is out of his senses
U
بهوش نیست
niet le fait
U
کار او نیست
to make no mention of
U
ذکری از ان نیست
it is not in good workingorder
U
دایر نیست
he is a bad husband
U
صرفه جو نیست
he is none of my friends
U
او از دوستان من نیست
there is no hurry
U
شتابی نیست
it is not half bad
U
هیچ بد نیست
there is no hurry
U
عجلهای نیست
it is nothing out of the way
U
غریب نیست
thereis no end to it
U
انراپایانی نیست
you are written
U
حق با شما نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com