Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
offensive weapon
U
سلاح تهاجمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range card
U
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
incursive
U
تهاجمی
offensive
<adj.>
U
تهاجمی
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
تهاجمی
aggressive
U
تهاجمی
furor
U
خشم تهاجمی
shock troops
U
گروه تهاجمی
hard advertising
U
تبلیغات تهاجمی
skates
U
بازی تهاجمی
power struggle
U
نقشه تهاجمی
skate
U
بازی تهاجمی
skated
U
بازی تهاجمی
power play
U
نقشه تهاجمی
dashes
U
کشتی تهاجمی
offensive alliance
U
پیمان تهاجمی
offensive war
U
جنگ تهاجمی
offensive block
U
دفاع تهاجمی
play marking
U
حرکات تهاجمی
offensive league
U
اتحادیه تهاجمی
dash
U
کشتی تهاجمی
dashed
U
کشتی تهاجمی
look-in
U
روش پاس تهاجمی
attack aircraft carrier
U
ناو هواپیمابر تهاجمی
offensives
U
اهانت امیز تهاجمی
slot t
U
نوعی طرح تهاجمی
simple wing
U
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
offensive
U
اهانت امیز تهاجمی
slot formation
U
نوعی طرح تهاجمی
attack cargo ship
U
ناو باربری تهاجمی
scrappy
U
بازی تهاجمی سریع
offensive movement
U
حرکت تهاجمی شمشیرباز
scrappiest
U
بازی تهاجمی سریع
scrappier
U
بازی تهاجمی سریع
offensives
U
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensive
U
تهاجم تهاجمی حمله عمومی
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
split t
U
نوعی طرح تهاجمی شبیه به جبهه تی
end run
U
بازی تهاجمی با دور زدن دفاع
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
weapon
U
سلاح
weapons
U
سلاح
armor
U
سلاح
armouring
U
سلاح
armaments
U
سلاح
armament
U
سلاح
arm
U
سلاح
armour
U
سلاح
weaponless
U
بی سلاح
half loaded
U
سلاح نیمه پر
chemical munition
U
سلاح شیمیایی
dis armament
U
خلع سلاح
spica
U
سماک بی سلاح
offensive weapon
U
سلاح خطرناک
heavy arm
U
سلاح سنگین
side armor
U
سلاح کمری
automatic weapon
U
سلاح خودکار
piece
U
قبضه سلاح
loading
U
پر کردن سلاح
distance
U
برد سلاح
weaponry
U
تهیه سلاح
distances
U
برد سلاح
accidents
U
علامت سلاح
accident
U
علامت سلاح
disarmament
U
خلع سلاح
pieces
U
قبضه سلاح
range
U
برد سلاح
arms control
U
کنترل سلاح
to carry arms
U
سلاح برداشتن
to fly to arms
U
سلاح برداشتن
under arms
U
تحت سلاح
airgun
U
سلاح بادی
airguns
U
سلاح بادی
panoply
U
سلاح کامل
ranges
U
برد سلاح
ranged
U
برد سلاح
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
statue of liberty play
U
بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
slant
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
cycle of operation
U
دوره عمل سلاح
disarm
U
خلع سلاح کردن
unarm
U
خلع سلاح کردن
bear arms
U
تحت سلاح رفتن
artillery carriage
U
قنداق سلاح توپخانه
disarmed
U
خلع سلاح کردن
disarms
U
خلع سلاح کردن
safety lock
U
چفت ضامن سلاح
brandish
U
تکان دادن سلاح
intermediate range
U
سلاح برد متوسط
brandished
U
تکان دادن سلاح
brandishes
U
تکان دادن سلاح
brandishing
U
تکان دادن سلاح
range correction
U
تصحیح برد سلاح
nuked
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuke
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nuking
U
با سلاح اتمی حمله کردن
nukes
U
با سلاح اتمی حمله کردن
to lay down ones arms
U
سلاح خودرا بزمین گذاشتن
failures
U
عمل نکردن گیر سلاح
failure
U
عمل نکردن گیر سلاح
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
jutte
U
نوعی سلاح بنام ده دست
heavy weapon
U
سلاح و جنگ افزار سنگین
bazooka
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
bazookas
U
یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
half loaded
U
سلاح نیمه خرج گذاری شده
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
to a oneself
U
خودرا اماده یامجهزکردن سلاح پوشیدن
concrete steel
U
سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
range calibration
U
تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
bear arms
U
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
catches
U
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
triple option
U
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
disarms
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarmed
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
disarm
U
خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین
extraction
U
عمل اخراج در عمل سلاح
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...