English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Boer U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boers U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chiclero's ulcer U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
dermoid U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
dermoidal U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
Q, q (Q's, q's) U حرف هفدهم الفبای انگلیسی
lansquenet U سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
Netherlands U هلند
netherlander U اهل هلند
hollander U اهل هلند
Holland U کشور هلند
western european union U لوگزامبورک هلند
ley den U نام شهری در هلند
Common Market U فرانسه لوکزامبورگ و هلند
dominie U عنوان کشیشان کلیسای هلند
the hague U لاهه :نام پایتخت هلند
Dutch barn U [انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
Expressionism U [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
Cinoiserie U [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
leukon U عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
benelux U اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
platina U پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes U سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dermal U پوستی
tegumental U پوستی
corticate U پوستی
corticated U پوستی
barky U پوستی
pelting U پوستی
skinny U پوستی
parchmenty U پوستی
cortical U پوستی
pergameneous U پوستی
cutaneous sense U حس پوستی
dermatic U پوستی
integumentary U پوستی
dermatoid U پوستی
cutaneous U پوستی
crustal U پوستی
dermatosis U بیماریهای پوستی
dermal senses U احساسهای پوستی
intradermal U درون پوستی
skins U پوست پوستی
skinning U پوست پوستی
transcutaneal U ماوراء پوستی
transcutaneal U ورا پوستی
transcutaneous U ماوراء پوستی
subcutaneous U زیر پوستی
percutaneous U زیر پوستی
pell U طومار پوستی
parchment paper U کاغذ پوستی
intradermic U درون پوستی
hypodermal U زیر پوستی
skin U پوست پوستی
skinned U پوست پوستی
busbies U یکجور کلاه پوستی
dermatology U مبحث امراض پوستی
haptics U علم حواس پوستی
papilloma U ورم یا برامدگیهای پوستی
cutaneous pupillary reflex U بازتاب پوستی مردمک
busby U یکجور کلاه پوستی
he was refused employment U کردند
leukocyte U گویچه سفید خون گلبول سفید خون
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
The trees are in bloom . U درختها گه کردند
they put their heads together U با هم مشورت کردند
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
they mulcted him U او را جریمه کردند
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
pergameneous U مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
They pinched my keys. U کلیدهایم رابلند کردند
what a ready welcome i found! U چه حسن استقبالی از من کردند !
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
they put up a good fight U جنگ خوبی کردند
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
They greeted each other. U با هم سلام وتعارف کردند
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england U به انگلیس اعزام کردند
they had words U باهم نزاع کردند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
to slit hide into thongs U پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
Fustat rug U فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
its was extended U مدت اعتبارانرا دراز کردند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
The kids stamped on the ants . U بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
the house was highly rated U خانه رازیاد تقویم کردند
His path was strewn with flowers . U مقدم اورا گلباران کردند
We sent for the doctor. U برای ما این دکتر را صدا کردند.
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
They shook hand and made up. U با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
The soldirs leg was amputated . U پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
she was shot for a spy U اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
he paid through the nose U زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
He was framed. U برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
Calvinist austerity U [معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
The bandits stripped him of all his belongines . U دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
They I got confused . U آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
corinthian brass or bronze U یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
knickerbocker U زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
inns of chancery U عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
they howled the speaker down U سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
coronation carpet U فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. U همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Few reporters dared to enter the war zone. U چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
generation U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generations U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs. U ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
brian kellogg U پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
snowy U سفید
blank cheques U چک سفید
snow-white U سفید
whiting U گچ سفید
chalking U گل سفید
miniver U خز سفید
minever U خز سفید
chalks U گل سفید
silvery U سفید
white tailed U دم سفید
whitest U سفید
blankest U سفید
chalked U گل سفید
blank U سفید
blank cheque U چک سفید
blank check U چک سفید
shiro U سفید
alabastrine U سفید
chalk U گل سفید
white U سفید
sow white U سفید
whiter U سفید
hoary U سفید
hoary headed U مو سفید
white space U فاصله سفید
tinplate U اهن سفید
mulberries U توت سفید
whity U سفید پوست
white propaganda U تبلیغات سفید
madonna lily U گل سوسن سفید
white phosphorous U فسفر سفید
whitey U سفید پوست
leucophlegmasia U التهاب سفید
whity U مایل به سفید
lily white U خیلی سفید
kerosine U نفت سفید
polar bears U خرس سفید
whitey U مایل به سفید
king's spear U سوسن سفید
kerosone U نفت سفید
to grow U سفید شدن
polar bear U خرس سفید
white winged U سفید بال
light bread U نان سفید
mulberry U توت سفید
white pepper U فلفل سفید
white book U کتاب سفید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com