English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
albinism U سفیدی پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
argent U سفیدی
blankness U سفیدی
candour U سفیدی
candor U سفیدی
chalkiness U سفیدی
acquittal U رو سفیدی
whiteness U سفیدی
white U سفیدی
silveriness U سفیدی
whiter U سفیدی
whithness U سفیدی
whitest U سفیدی
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
alphosis U سفیدی جلد
watcheye U سفیدی چشم
impudence U چشم سفیدی
blank U سفید سفیدی
albescent U مایل به سفیدی
blankest U سفید سفیدی
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
gray U روبه سفیدی رونده
rivers U سفیدی بین خطوط
river U سفیدی بین خطوط
acquittals U برائت ذمه رو سفیدی
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
ice blink U سفیدی افق از انعکاس دریا
wall eye U چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
snow goose U غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
snow geese U غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
white line U خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
gaiter U پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
lime light U روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
gaiters U پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
You name it , weve got it. U از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
havelock U روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
You name it . Everything under the sun . U از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
hereford U نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
slip sheet U صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peels U پوست انداختن پوست
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
skin U پوست
shells U پوست
shelling U پوست
integument U پوست
rinds U پوست
neurilemma or lema U پوست پی
parer U پوست کن
cortices U پوست
goat U پوست بز
goats U پوست بز
peltry U پوست
shell U پوست
cortex U پوست
skinless U بی پوست
rind U پوست
husks U پوست
glume U پوست
hides U پوست
hide U پوست
flayer U پوست کن
dermis U پوست
peeling U پوست
skins U پوست
shale U پوست
peel پوست
crustal U پوست
skinned U پوست
peels U پوست
cuticle U پوست
skinning U پوست
dermatalgia U پوست
husk U پوست
tunc U پوست
goatskin U پوست بز
strippers U پوست کن
stripper U پوست کن
encrustation U پوست
barked U پوست
barks U پوست
tegmen U پوست
scalp U پوست سر
tegmentum U پوست
encrustations U پوست
bark U پوست
hulls U پوست
barking U پوست
skinner U پوست کن
hull U پوست
goatskins U پوست بز
swanskin U پوست قو
cuticular U وابسته به پوست
dermoidal U شبیه پوست
dermatosis U اماس پوست
dermoidal U پوست مانند
dermatoid U پوست مانند
calfskin U پوست گوساله
calf skin U پوست گوساله
broadtail U پوست بره
cuticular U پوست مانند
cutis U پوست زیرین
dermatozoa U انگلهای پوست
decorticate U پوست کندن از
dermatology U پوست شناسی
sheep skin U پوست گوسفند
dermoid U پوست مانند
dermoid U شبیه پوست
dermatography U شرح پوست
dermatographia U پوست نگاری
derm U زیر پوست
dermatopathy U ناخوشی پوست
debark U پوست کندن از
blach hulled U سیاه پوست
bast U پوست درخت
corticated U پوست دار
chap U خشگی پوست
skinning U پوست پوستی
chap U شکاف [در پوست]
chap U ترک [در پوست]
skins U پوست پوستی
chafe U پوست رفتگی
skinned U پوست پوستی
beaver U پوست سگ ابی
beavers U پوست سگ ابی
onion skin U پوست پیاز
skin U پوست پوستی
to strip something off U کندن [پوست]
chafes U پوست رفتگی
alphosis U بیرنگی پوست
apple peel U پوست سیب
barky U پوست دار
corticate U پوست دار
malacodermous U نرم پوست
chafing U پوست رفتگی
taxidermy U پوست ارایی
picked U پوست کنده
aboveboard U پوست کنده
parchmenty U پوست مانند
dermotropic U متمایل به پوست
skin effect U اثر پوست
molt U پوست اندازی
negress U زن سیاه پوست
onionskin U پوست پیاز
oxhide U پوست گاو
pachydermatous U ستبر پوست
pachydermatous U پوست کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
papillose U مانندبرامدگی پوست
moleskin U پوست کورموش
mesoderm U میان پوست
kid skin U پوست بزغاله
kipskin U دسته پوست
thin skinned U پوست نازک
thick skinned U پوست کلفت
malicorium U پوست انار
melanic U سیاه پوست
tegmentum U پوست طبیعی
melanotic U سیاه پوست
parachroma U بیرنگی پوست
taxidermist U پوست ارا
ross U پوست درخت
ross U پوست کندن
scalable U پوست کندنی
scarf skin U پوست برونی
scscalable U پوست کندنی
skiver U پوست تراش
shuck U پوست نخودوغیره
skin and bone U پوست واستخوان
rhytidome U پوست درخت
pityriasis U شوره پوست
skinner U پوست فروش
slipe U پوست کندن از
parer U پوست تراش
peltmonger U پوست فروش
percutaneous U از راه پوست
periderm U پوست برونی
periderm U پوست اطراف
phyma U برامدگی پوست
transcutaneal U عبورکننده از پوست
in plain english U پوست کنده
impassiveness U پوست کلفتی
endoderm U درون پوست
entoderm U درون پوست
erythema U التهاب پوست
ethiope U سیاه پوست
ethiopian U سیاه پوست
excoriate U پوست کندن از
excoriation U پوست رفتگی
egg shell U پوست تخم
ectorderm U برون پوست
desquamate U پوست انداختن
desquamate U پوست ریختن
drum head U پوست طبل
drumhead U پوست طبل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com