English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unbleached <adj.> U سفیدگری نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bleaching U سفیدگری
whitesmith U رویگر سفیدگری یا رویگری کردن
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
unexamined <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U کنترل نشده
unalloyed U الیاژ نشده
custom uncleared U ترخیص نشده
unbidden U دعوت نشده
unchecked <adj.> U تایید نشده
unevaluated <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U تایید نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U تایید نشده
inedited U منتشر نشده
increate U افریده نشده
uninvited U دعوت نشده
in sheets U صحافی نشده
unaudited <adj.> U تست نشده
in quires U صحافی نشده
imperforate U منگنه نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
unpaid U پرداخت نشده
untested <adj.> U تایید نشده
unchanged U عوض نشده
unabridged U کوتاه نشده
unabridged U تلخیص نشده
uncommitted U تقبل نشده
undisturbed U مختل نشده
unabated U کاسته نشده
unclaimed U مطالبه نشده
unfulfilled U انجام نشده
uncut U از هم جدا نشده
uncut U قطع نشده
uncut U بریده نشده
haggard U رام نشده
unsung U خوانده نشده
unsung U ستایش نشده
unsung U سروده نشده
untested <adj.> U بررسی نشده
unseen U مکشوف نشده
unaudited <adj.> U بررسی نشده
unchecked <adj.> U بررسی نشده
unevaluated <adj.> U بررسی نشده
unexamined <adj.> U بررسی نشده
autochthonous U جابجا نشده
uninspected <adj.> U بررسی نشده
uncontrolled U کنترل نشده
unasked U سوال نشده
uncontrolled U مهار نشده
unseen U مشاهده نشده
sightless U دیده نشده
unfulfilled U اجرا نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unshod U نعل نشده
unset U ثابت نشده
unsaved U پس انداز نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaturate U اشباع نشده
unpremediated U تصور نشده
unpolished U پرداخت نشده
unnormalized U هنجار نشده
unspotted U ننگین نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
unsought U کاوش نشده
unlicked U لیسیده نشده
unleached U سفید نشده
unsight U دیده نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unstudied U مطالعه نشده
unquestioned U بحث نشده
unquestioned U بررسی نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unpublished U نشر نشده
unpublished U چاپ نشده
unguarded U حساب نشده
unguarded U حراست نشده
unearned U کسب نشده
unconnected U وصل نشده
wound less U زخمی نشده
unworn U استعمال نشده
unworn U کهنه نشده
unwashed U شسته نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unexploded U منفجر نشده
undeterred <adj.> U منصرف نشده
roughdry U اطو نشده
undyed <adj.> U رنگرزی نشده
non switched line U خط گزینه نشده
unaudited <adj.> U آزمایش نشده
unchecked <adj.> U آزمایش نشده
unevaluated <adj.> U آزمایش نشده
unexamined <adj.> U آزمایش نشده
uninspected <adj.> U آزمایش نشده
untested <adj.> U آزمایش نشده
intemerate U بی ناموس نشده
innascible U زایده نشده
inextinct U نیست نشده
tenantless U اشغال نشده
the date was not specified U نشده بود
non-registered [not registered] <adj.> U ثبت نشده
undisiplined U تربیت نشده
undirected U هدایت نشده
undefined U تعریف نشده
undeeded U در سندقید نشده
uncoditioned U شرط نشده
uncoditioned U قطعی نشده
uncleared U ترخیص نشده
uncircumcised U ختنه نشده
unbowed U سر کوب نشده
unbacked U رام نشده
unaccomplished U انجام نشده
unaccommodated U فراهم نشده
inedited U چاپ نشده
unattached U اعزام نشده
unsettled U تصفیه نشده
unverified <adj.> U تایید نشده
untested <adj.> U امتحان نشده
unverified <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U ارزیابی نشده
unchecked <adj.> U ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> U ارزیابی نشده
unexamined <adj.> U ارزیابی نشده
unverified <adj.> U بررسی نشده
open U واریز نشده
unverified <adj.> U آزمایش نشده
unverified <adj.> U تست نشده
unchecked <adj.> U امتحان نشده
undetected U کشف نشده
unevaluated <adj.> U امتحان نشده
inexact U درست نشده
unexamined <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U امتحان نشده
opens U واریز نشده
uninspected <adj.> U ارزیابی نشده
untested <adj.> U ارزیابی نشده
uncounted U شمرده نشده
unread U خوانده نشده
unchecked <adj.> U تست نشده
virgin U استفاده نشده
unissued <adj.> U توزیع نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
unoccupied U اشغال نشده
vacant U اشغال نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
unissued <adj.> U منتشر نشده
virgins U استفاده نشده
savage U رام نشده
unaudited <adj.> U بازرسی نشده
outstandingly U وصول نشده
outstandingly U واریز نشده
unadulterated U مخلوط نشده
outstanding U پرداخت نشده
outstanding U تصفیه نشده
outstanding U وصول نشده
untested <adj.> U تست نشده
unchecked <adj.> U بازرسی نشده
outstandingly U تصفیه نشده
outstandingly U پرداخت نشده
untested <adj.> U بازرسی نشده
savaged U رام نشده
savages U رام نشده
savaging U رام نشده
unaudited <adj.> U امتحان نشده
uninspected <adj.> U بازرسی نشده
unexamined <adj.> U بازرسی نشده
unevaluated <adj.> U بازرسی نشده
uninspected <adj.> U تست نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com