English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
indent U سفارش
indenting U سفارش
indents U سفارش
order U سفارش
enjoinment U سفارش
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
reference U سفارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
purchase order U سفارش خرید
processing of the order U انجام سفارش
send away for U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
order for goods U سفارش کالا
outwork U سفارش به بیرون
blanket order U سفارش کلی
order format U قالب سفارش
conditional order U سفارش مشروط
modification order U سفارش اصلاحی
letter of recommendation U سفارش نامه
factory order U سفارش ساخت
back order U سفارش معوق
acknowledgement of order تایید سفارش
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
trial order U سفارش ازمایشی
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
asking and ordering U درخواست و سفارش
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
indents U سفارش دادن
enjoining U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
order U سفارش دادن
order U دستور سفارش
enjoin U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
commendation U سفارش تقدیر
indenting U سفارش دادن
ordering U سفارش دهی
indent U سفارش دادن
engaged U سفارش شده
reorder point U نقطه سفارش مجدد
engage U از پیش سفارش دادن
order U دستور دادن سفارش
open indent U سفارش خرید باز
outwork U سفارش به خارج از شرکت
engages U از پیش سفارش دادن
to book something U چیزی را سفارش دادن
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
re order U سفارش دوم باره
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
indents U سفارش رسیده از خارج
indent U سفارش درخواست کردن
dispatch order U سفارش حمل سریع
indents U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش درخواست کردن
indent U سفارش رسیده از خارج
ordered U سفارش داده شده
custom made U سفارش داده شده
custom-made U سفارش داده شده
order time U زمان سفارش کالا
order processing time U مدت انجام سفارش
order processing time U زمان انجام سفارش
bespeak U ازپیش سفارش دادن
lead time U زمان انجام سفارش
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
order U سفارش دادن تنظیم کردن
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
order U سفارش دادن کالا یا جنس
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order U پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
order U سفارش دادن دستور دادن
Manchester-Kashan U فرش کاشانی-انگلیسی [این نوع فرش به سفارش شهر منچستر در کاشان بافته می شده و پشم آن تماما از نوع مرینوس استرالیایی بوده است.]
order U خرید سفارش خرید
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com