English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
scall U سعفه کثیف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
porrigo U سعفه
favus U سعفه شهدیه
mentagra U سعفه زنجی
honeycomb scall U سعفه شهدیه
pityriasis capitis U سبوسه سر سعفه نخالبه
dirties U کثیف
dirtier U کثیف
dirty U کثیف
dirtied U کثیف
mussy U کثیف
dirtiest U کثیف
draggy U کثیف
nasty U کثیف
nastiest U کثیف
nasties U کثیف
grimy U کثیف
smoochy U کثیف
nastier U کثیف
bedrabbled U کثیف
snotty U کثیف
dirtying U کثیف
dauby U کثیف
mucky U کثیف
scabbiness U کثیف
filthier U کثیف
filthiest U کثیف
sloppily U کثیف
filthy U کثیف
sloppy U کثیف
soapless U کثیف
smeary U کثیف
squalid U کثیف
bedraggled U کثیف
wild and woolly U کثیف
amiss U بد کثیف
scabious U کثیف
lousy U کثیف
scabione U کثیف
grotty U ارزان و کثیف
piggery U جای کثیف
sordid U کثیف دون
to [make] muddy U کثیف کردن
piggeries U جای کثیف
pigpens U جای کثیف
bugger U کثیف وفاسد
buggering U کثیف وفاسد
buggers U کثیف وفاسد
piggy wiggy U بچه کثیف
slub U کثیف کردن
slubber U کثیف کردن
smutch U لکه کثیف
smutch U کثیف کردن
in mourning U کثیف سیاه
besmear U کثیف کردن
bemire U کثیف کردن
bedraggle U کثیف کردن
impure U کثیف ناصاف
pigpen U جای کثیف
pigsty U جای کثیف
sump U استخراب کثیف
dirtying U کثیف کردن
dirty U کثیف کردن
splodges U کثیف کردن
dirtiest U کثیف کردن
dirties U کثیف کردن
soiling U کثیف کردن
dirtier U کثیف کردن
dirtied U کثیف کردن
messy U کثیف شلوغ
sludge U کثیف شدن
soil U کثیف کردن
splodge U کثیف کردن
sumps U استخراب کثیف
pigsties U جای کثیف
grubbier U کثیف شلخته
slopping U ادم کثیف
slopped U ادم کثیف
slop U ادم کثیف
grubbiest U کثیف شلخته
slums U محله کثیف
slum U محله کثیف
grubby U کثیف شلخته
soils U کثیف کردن
ragamuffins U ادم کثیف و بی سر وپا
ragamuffin U ادم کثیف و بی سر وپا
slummer U ساکن محلات کثیف
grimily U بطور سیاه و کثیف
off-color <idiom> U بد مزه ،کثیف ،بیادب
contaminates U الوده یا کثیف کردن
contaminating U الوده یا کثیف کردن
contaminate U الوده یا کثیف کردن
contaminated U الوده یا کثیف کردن
draggle tail U دارای دامن کثیف والوده
litterbugs U آدم کثیف وآشغال پاش
sludge U جای کثیف ولجن الود
How dirty the house is ! U چقدر خانه کثیف است
litterbug U آدم کثیف وآشغال پاش
Dont be upset . Dont lose your temper . Keep calm(cool). U خونت را کثیف نکن ( خونسرد باش )
sculleries U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
scullery U جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
patina U [جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
slob U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
slobs U ادم نامرتب وکثیف ادم کثیف وژولیده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
befoul U کثیف کردن الوده کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com