English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
Other Matches
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
ternary U در مبنای سه
hexadecimal U مبنای 61
data base U مبنای اطلاعات
computer based U بر مبنای کامپیوتر
force basis U مبنای یکان
number base U مبنای عددی
monetary base U مبنای پولی
mobilization base U مبنای بسیج
fire base U مبنای اتش
refrence U مبنای مقایسه
rationale U مبنای کار
ration basis U مبنای جیره
sentience U مبنای حس وحساسیت
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
basic of issue U مبنای توزیع
on trust U بر مبنای اعتبار
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
tax base U مبنای مالیاتی
binary number system U سیستم مبنای دو
base of fire U مبنای اتش
fixed radix U با مبنای ثابت
troop basis U مبنای یکان
unit of issue U مبنای توزیع
datum line U خط مبنای سنجش
datum plane U سطح مبنای اب دریا
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
chart datum U مبنای عمق نقشه
mission load U بار مبنای عملیاتی
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
base reserves U اماد مبنای ذخیره
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
software base U مبنای نرم افزار
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
wartime load U بار مبنای ناو
troop basis U مبنای واگذاری یکان
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
f U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
elevation U ارتفاع
low-rise U کم ارتفاع
sawed off U کم ارتفاع
apothem U ارتفاع
apparent celestiallatitude U ارتفاع
attack altitude U ارتفاع تک
x height U ارتفاع x
contour lines U خط هم ارتفاع
elevations U ارتفاع
depths U ارتفاع
altitude U ارتفاع
altitudes U ارتفاع
height U ارتفاع
line height U ارتفاع خط
depth U ارتفاع
low level U در ارتفاع کم
low U کم ارتفاع کم
heights U ارتفاع
depth of tooth U ارتفاع دندانه
discharge head U ارتفاع تخلیه
pressure head U ارتفاع فشار
total suction head U ارتفاع کل مکشی
depth of abutting gap faces U ارتفاع شکاف
vertical interval U اختلاف ارتفاع
computed altitude U ارتفاع محسوب
critical altitude U ارتفاع بحرانی
critical height U ارتفاع بحرانی
cruising altitude U ارتفاع پرواز
percolation head U ارتفاع نفوذ
optimum height U ارتفاع مطلوب
height adjustment میزان ارتفاع
optimum height U حداکثر ارتفاع
observed altitude U ارتفاع حقیقی
altimeter U ارتفاع یاب
net head U ارتفاع موثر
hight of burst U ارتفاع ترکش
drop altitude U ارتفاع پرش
studding U ارتفاع اتاق
high altitude U از ارتفاع زیاد
height overall U ارتفاع ساختمان
height of site U ارتفاع پایگاه
height of site U ارتفاع ایستگاه
height of rise U ارتفاع برجستگی
height of rise U ارتفاع ابگیر
height of fill U ارتفاع خاکریز
head pressure U ارتفاع فشاری
height clearance U ارتفاع مجاز
safe altitude U ارتفاع امن
height of burst U ارتفاع ترکش
height of eye U ارتفاع راصد
high altitude U ارتفاع زیاد
hypsometer U ارتفاع پیما
flange depth U ارتفاع لبه
drop altitude U ارتفاع بارریزی
take a sight U ارتفاع گرفتن
superelevation U ارتفاع زیاد
effective depth U ارتفاع مفید
quadrat U ارتفاع سنج
effective length of strut U ارتفاع کمانش
elevator gear U گردونه در ارتفاع
low cloud U ابرهای کم ارتفاع
low altitude U ارتفاع پایین
jump altitude U ارتفاع پرش
suction lift U ارتفاع مکش
hypsometer U ارتفاع سنج
height of centers U ارتفاع مرکز
bankful U ارتفاع لبریزی
altimeters U ارتفاع سنج
altimeters U ارتفاع یاب
astro altitude U ارتفاع نجومی
altitude sickness U ناخوشی ارتفاع
high jump U پرش ارتفاع
head U ارتفاع فشاری
hauteur U ارتفاع غرور
absolute altitude U ارتفاع مطلق
riser U ارتفاع پله
headroom U ارتفاع ساختمان
humble U بدون ارتفاع
humblest U بدون ارتفاع
barometer U ارتفاع سنج
levels U سطح ارتفاع
levelled U سطح ارتفاع
leveled U سطح ارتفاع
level U سطح ارتفاع
altitude U ارتفاع هواپیما
ceiling U ارتفاع ابر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com