Perdic | سطح تاب برداشته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 23 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	warped surface U	سطح تاب برداشته

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	marker U	علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
	markers U	علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
	sententiously U	چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
	access panel U	پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
	atrip U	لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
	aweigh U	تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
	bound barrel U	لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
	e f t a (european free trade association U	فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
	irremovability U	حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
	irremovable U	برداشته نشدنی ثابت
	lutine bell U	زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
	phototype U	کلیشهای که از عکس برداشته شده است
	port a punch card U	علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
	removability U	ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
	removable U	برداشته شدنی
	the fish smacks of the tin U	ماهی بوی حلبی را برداشته است
	the murder is out U	پرده از روی کار برداشته شد
	war head U	قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
	A big load was taken off my back. U	بار سنگینی از دوشم برداشته شد
	He wants to bite off more than he can chew. U	لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
	chip off the old block <idiom> U	(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
	An investigation has already been instigated. U	قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy