Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
you shall smart for it
U
سزای اینکار را خواهید دید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
you shall rue it
U
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
Do you want me to ...
U
می خواهید، که من ...
you will be sorry for it
U
پشیمان خواهید شد
you shall sweat for it
U
پشیمان خواهید شد
what more do you want
U
دیگر چه می خواهید
when will you go?
U
کی خواهید رفت
you shall go
U
خواهید رفت
you will go
U
خواهید رفت
targeting
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
What do you want to do with it?
U
با این چه می خواهید بکنید؟
target
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targeted
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targets
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targetted
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targetting
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
Be a good chap(fellow)and do it.
U
جان من اینکار راانجام بد ؟
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
You wont reget it. You wont lose by it .
U
از اینکار بد نخواهی دید
There is nothing to be ashamed lf .
U
( اینکار ) خجالت ندارد
What is the motive ( design) ?
U
غرض از اینکار چیست ؟
Shen wI'll the work be complete?
U
اینکار کی کامل می شود ؟
he is unequal to the task
U
مرد اینکار نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .
U
اینکار عملی نیست
what do you meant
U
مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
I have pledged ( staked ) my reputation on it .
U
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
Nothing wI'll come out of this.
U
از اینکار چیزی درنمی آید
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed.
U
اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
It is beyond my authority(control).
U
اینکار از اختیار من خارج است
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work.
U
برای اینکار جان می دهد
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
so and so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
so-and-so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
He did it with his fathers knowledge.
U
با اطلاع پدرش اینکار راکرد
He has not enough experience for the position.
U
برای اینکار تجربه کافی ندارد
i know how to do it
U
میدانم چطور باید اینکار را کرد
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
His action is in the nature of sour grapes.
U
اززور پسی اینکار رامی کند
I took a great deal of trouble over it.
U
روی اینکار خیلی زحمت کشیدم
He is cut out for it ( this job ).
U
برای اینکار ساخته شده است
The minisiter cant cope with it.
U
از دست وزیر اینکار بر نمی آید
Would you like something to drink?
<idiom>
U
آیا چیزی برای نوشیدن می خواهید؟
[غذا و آشپزخانه]
I'll eat my hat if I dont do it .
U
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
punches
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
Dont let the grass grow under your feet.
U
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
declarative language
U
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
tentering
U
دار کشی
[میخ کشی ]
[اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com