English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forepart U سر ودست مقدمه
foreparts U سر ودست مقدمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prologuize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
forehand U سروسینه ودست اسب
forehands U سروسینه ودست اسب
entirety U چیزدرست ودست نخورده
metacarpus U استخوانهای کف دست ودست
pristine U طبیعی ودست نخورده
have egg on one's face <idiom> U خجالت ودست پاچه شدن
sublessor U موجر فرعی ودست دوم
It remained intact. U سالم ودست نخورده باقی مانده
pekingese U سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
gesticulates U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulate U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pekinese U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
gesticulated U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
gesticulating U با سر و دست اشاره کردن ضمن صحبت اشارات سر ودست بکار بردن
pekineses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pekingeses U زبان ولهجه مردم پکن سگ کوچک ودست اموز چینی پکنی
pillory U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories U نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
incipit U مقدمه
preambles U مقدمه
preamble U مقدمه
foretoken U مقدمه
front matter U مقدمه
prefacing U مقدمه
preface U مقدمه
inductility U مقدمه
prefaced U مقدمه
preludes U مقدمه
prelude U مقدمه
introductions U مقدمه
introduction U مقدمه
isagoge U مقدمه
prefaces U مقدمه
preliminarily U مقدمه
inductions U مقدمه
snapped U بی مقدمه
snap U بی مقدمه
prima facia U مقدمه
overture U مقدمه
induction U مقدمه
sudden U بی مقدمه
prolegomenon U مقدمه
overtures U مقدمه
protasis U مقدمه
snapping U بی مقدمه
prelusion U مقدمه
preparatorily U مقدمه
lead-up U مقدمه
lead up U مقدمه
preparatory to U در مقدمه
snaps U بی مقدمه
sinfonia U مقدمه
lemma U مقدمه موضوع
major premise U مقدمه کبری
setup U مقدمه چینی
set up U مقدمه چینی
preconidtion U شرط مقدمه
proem U مقدمه سراغاز
prelude to a play U مقدمه نمایش
minor premise U مقدمه صغری
preamble of a statute U مقدمه قانون
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
preliminarily U بطور مقدمه
impulse buying U خرید بی مقدمه
preambles U مقدمه نوشتن
preamble U مقدمه نوشتن
popped U بی مقدمه اوردن
exordium U مقدمه سردفتر
preamble U مقدمه سند
preambles U مقدمه سند
pop U بی مقدمه اوردن
cold snaps U یخ بندان بی مقدمه
catastasis U دیباچه مقدمه
antecedents U مقدم مقدمه
antecedent U مقدم مقدمه
cold snap U یخ بندان بی مقدمه
pops U بی مقدمه اوردن
proem U مقدمه سخنرانی شروع
prolegomenous U دارای مقدمه طولانی
prologues U مقدمه پیش گفتار
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
shortest U بی مقدمه پیش از وقت
shorter U بی مقدمه پیش از وقت
short U بی مقدمه پیش از وقت
pops U بی مقدمه فشار اوردن
popped U بی مقدمه فشار اوردن
protasis and epitasis U مقدمه و متن نمایش
i took him up short U بی مقدمه جلو او را گرفتم
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
prologue U مقدمه پیش گفتار
pop U بی مقدمه فشار اوردن
introductory U وابسته به مقدمه معارفهای
preambles U سراغاز مقدمه کتاب
preamble U سراغاز مقدمه کتاب
preambles U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
precritical U مقدمه بحران قبل از وخامت
preamble U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
this wind preludes thunder U این باد مقدمه رعد است
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
premises U خصوصیات ملک که در مقدمه سند درج میشود خانه ومتعلقات ان
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com