Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quick
U
سریع یا بدون اتلاف زمان
quicker
U
سریع یا بدون اتلاف زمان
quickest
U
سریع یا بدون اتلاف زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inoperative time
U
زمان بدون کاری
quickly
U
بدون مصرف زمان زیادی
free fall
U
زمان فرود ازاد بدون چتر
minimum
U
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
rollover
U
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
batches
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch
U
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
latest event time
U
دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
null cycle
U
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
marine express
U
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
dma
U
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma
U
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass
U
پاس سریع با پیچش سریع مچ
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
wasting
U
اتلاف
mis spend
U
اتلاف
dissipation
U
اتلاف
destruction
U
اتلاف
loss
U
اتلاف
losing
U
اتلاف
spoil
U
اتلاف
wastage
U
اتلاف
copper loss
U
اتلاف مس
lossy
U
پر اتلاف
spoiled
U
اتلاف
spoiling
U
اتلاف
spoils
U
اتلاف
deliberate destruction
U
اتلاف
wreckage
U
اتلاف
bearing loss
U
اتلاف بالشتکی
wreckage piece
U
تکه اتلاف
dissipation of energy
U
اتلاف انرژی
resistance loss
U
اتلاف مقاومتی
dissipative factor
U
ضریب اتلاف
dawdle
U
اتلاف وقت
dawdled
U
اتلاف وقت
dawdles
U
اتلاف وقت
core loss
U
اتلاف اهن
loss factor
U
ضریب اتلاف
hysteresis loss
U
اتلاف پسماندی
transformer loss
U
اتلاف مبدل
core loss
U
اتلاف هسته
dawdling
U
اتلاف وقت
loss angle
U
زاویه اتلاف
iron loss
U
اتلاف اهن
dielectric loss
U
اتلاف دی الکتریک
disinvestment
U
اتلاف سرمایه
wastes
U
زائد اتلاف
passive play
U
اتلاف وقت
absorption loss
U
اتلاف جذب
waste
U
زائد اتلاف
dissipation
U
عیاشی اتلاف
voltage loss
U
اتلاف ولتاژ
evaporation loss
U
اتلاف در تبخیر
energy dissipation
U
انرژی اتلاف
arc drop loss
U
اتلاف جرقهای
power loss
U
اتلاف توان
generator loss
U
اتلاف مولد
i^ r loss
U
اتلاف توان
destruction
U
اتلاف انهدام
economic waste
U
اتلاف اقتصادی
heat loss
U
اتلاف گرمایی
power dissipation
U
اتلاف قدرت
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
wasted time
U
وقت اتلاف شده
waste of time
U
وقت اتلاف شده
time-wasting
U
وقت اتلاف شده
dielectric loss angle
U
زاویه اتلاف دی الکتریکی
eddy current loss
U
اتلاف جریان فوکو
dissipation of time
U
وقت اتلاف شده
dawdle
U
وقت اتلاف شده
wastes
U
تضییع کردن اتلاف
brush friction loss
U
اتلاف مالشی زغال
waste
U
تضییع کردن اتلاف
dillydally
U
اتلاف وقت کردن
dielectric loss factor
U
ضریب اتلاف دی الکتریکی
energy dissipation action
U
عامل اتلاف انرژی
electrode dissipation
U
اتلاف توان الکترد
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
speedy
U
سریع السیر سریع
speediness
U
سریع السیر سریع
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
conversion loss of frequency changer cry
U
اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
This is a sheer waste of time .
U
این کار اتلاف وقت محض است
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presented
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
thrashing
U
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
wing footed
U
سریع
snell
U
سریع
spankings
U
سریع
spanking
U
سریع
sweepy
U
سریع
gleg
U
سریع
sudden
U
سریع
prompt
U
سریع
accelerator
U
سریع
rapid
U
سریع
accelerators
U
سریع
rather
U
سریع تر
prompted
U
سریع
prompts
U
سریع
swift
U
سریع
swifts
U
سریع
swifter
U
سریع
galloping
U
سریع
swiftest
U
سریع
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
high speed traffic
U
ترافیک سریع
rapid fire
U
تیر سریع
quick recovery
U
بهبود سریع
braids
U
حرکت سریع
high speed
U
دنده سریع
high speed
U
سریع السیر
braided
U
حرکت سریع
braid
U
حرکت سریع
quick recovery
U
رونق سریع
high speed printer
U
چاپگر سریع
high speed traffic
U
امد شد سریع
rapid scanning
U
تقطیع سریع
speeding
U
سریع کارکردن
courier
U
پیک سریع
speeds
U
سریع کارکردن
hotshot
U
بارکشی سریع
rapid access
U
با دستیابی سریع
hypernoea
U
تنفس سریع
couriers
U
پیک سریع
highflyer
U
دلیجان سریع
rapid transit
U
شطرنج سریع
high velocity drop
U
بارریزی سریع
rath
U
زود رس سریع
rathe
U
زود رس سریع
bullets
U
توپ سریع
bullet
توپ سریع
quickstep
U
گام سریع
highflier
U
دلیجان سریع
quick fire
U
تیر سریع
expressing
U
سریع صریح
expressing
U
سریع السیر
expresses
U
سریع صریح
expresses
U
سریع السیر
expressed
U
سریع صریح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com