English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rove U سرگردانی و بی هدفی
roved U سرگردانی و بی هدفی
roves U سرگردانی و بی هدفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wanderings U سرگردانی
roamed U سرگردانی
roaming U سرگردانی
roams U سرگردانی
wandering U سرگردانی
divagation U سرگردانی
roam U سرگردانی
quandaries U سرگردانی
quandary U سرگردانی
aura cursoria U سرگردانی پیش صرعی
flanerie U بی هدفی
ramble U پریشانی بی هدفی
whereto U بچه هدفی
whereunto U بچه هدفی
rambled U پریشانی بی هدفی
rambles U پریشانی بی هدفی
targeted U هدفی که می خواهید به آن برسید
targetting U هدفی که می خواهید به آن برسید
targetted U هدفی که می خواهید به آن برسید
targets U هدفی که می خواهید به آن برسید
target U هدفی که می خواهید به آن برسید
targeting U هدفی که می خواهید به آن برسید
opportunity target U هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
goal U گل زدن هدفی در پیش داشتن
goals U گل زدن هدفی در پیش داشتن
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
fleeting target U هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
Method to my madness <idiom> U هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
crossing target U هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com