English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
allotment U سرنوشت تقدیر
allotments U سرنوشت تقدیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
destinations U تقدیر
commendation U تقدیر
fates U تقدیر
predetermination U تقدیر
destination U تقدیر
the weird sisters U تقدیر
appreciation U تقدیر
appreciations U تقدیر
foredoom U تقدیر
predestination U تقدیر
foreordainment U تقدیر
fate U تقدیر
predestinarian U معتقد به تقدیر
ordinace U مشیت تقدیر
cumlaude U با افهار تقدیر
fatally U به حکم تقدیر
commendatory U تقدیر امیز
appreciator U تقدیر کننده
dispensations U اعطا تقدیر
ordinances U مشیت تقدیر
dispensation U اعطا تقدیر
commendation U سفارش تقدیر
ordinance U مشیت تقدیر
foreordinate U تقدیر کردن
awarded U پاداش تقدیر
award U پاداش تقدیر
awards U پاداش تقدیر
awarding U پاداش تقدیر
predestination U سرنوشت
kismet U سرنوشت
the weird sisters U سرنوشت
destinies U سرنوشت
destiny U سرنوشت
lot U سرنوشت
die U سرنوشت
doom U سرنوشت بد
fate U سرنوشت
destinations U سرنوشت
destination U سرنوشت
fates U سرنوشت
inappreciable U غیرقابل تقدیر نامحسوس
tenant by sufferance U مستاجر به تقدیر موجر
inestimably U بطور تقدیر ناپذیر
to follow ones nose U کار رابدست تقدیر
destinies U تقدیر نصیب و قسمت
thank U تقدیر سپاسگزاری کردن
destiny U تقدیر نصیب و قسمت
thanking U تقدیر سپاسگزاری کردن
thanked U تقدیر سپاسگزاری کردن
fatalist U معتقد به سرنوشت
manifest destiny U سرنوشت ملی
parcae U سه خدای سرنوشت
portions U سرنوشت قسمت
portion U سرنوشت قسمت
fatalism U سرنوشت باوری
common fate U سرنوشت مشترک
fatalism U اعتقاد به سرنوشت
hold out <idiom> U حاصل شدن ،تقدیر کردن
palmary U شایسته ستایش و تقدیر برجسته
a fateful mistake U اشتباهی سرنوشت ساز
ice U امتیاز سرنوشت ساز
to turn the scales U سرنوشت ساختن [موقعیتی]
to be the clincher U سرنوشت ساختن [موقعیتی]
run off U مسابقه سرنوشت ساز
run-off U مسابقه سرنوشت ساز
deciding U امتیاز سرنوشت ساز
run-offs U مسابقه سرنوشت ساز
karma U سرنوشت مراسم دینی
law of common fate U قانون سرنوشت مشترک
depth U بازیگر سرنوشت ساز
depths U بازیگر سرنوشت ساز
heart of stone <idiom> U شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
his fate is sealed U سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
take in stride <idiom> U خودرا به باد سرنوشت دادن
seal one's fate U سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
inestimably U پیش ازانکه بتوان تقدیر کردیا بران بهاگذارد
dole U سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
predestinate U قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
destine U مقدر کردن سرنوشت معین کردن
inappreciation U عدم تقدیر عدم درک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com