Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hoarfrost
U
سرما ریزه پژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rime
U
سرما ریزه پله
Other Matches
it is proof against cold
U
سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
hash
U
ریزه ریزه کردن
cold
U
سرما
colder
U
سرما
coldest
U
سرما
colds
U
سرما
to feel cold
U
از سرما یخ زدن
to freeze
U
از سرما یخ زدن
catch a cold
<idiom>
U
سرما خوردن
cold frames
U
سرما دورکن
cold frame
U
سرما دورکن
we were perished with cold
U
از سرما مردیم
catch cold
U
سرما خوردن
cold short
U
شکنندگی در سرما
coldigor
U
سازش با سرما
chill
U
سرما خنکی
psychrophilic
U
سرما دوست
refrigerating technique
U
فن سرما سازی
chills
U
سرما دادن
chills
U
سرما خنکی
chill
U
سرما دادن
i wonder he did not catch cold
U
که سرما نخورد
he is recovered from his cold
U
سرما خوردگی او برطرف شد
to benvmb with cold
U
از سرما بیحس کردن
I was frozen to death .
U
از سرما سیاه شدم
To be freezing to death .
U
از سرما خشک شدن
cold is merely privative
U
سرما چیزی جز عدم
I have a cold.
U
من سرما خورده ام.
[پزشکی]
exposure to cold
U
درمعرض سرما بودن
slight cold
U
سرما خوردگی کم یا جزئی
particles
U
ریزه
tiddliest
U
ریزه
tiddlier
U
ریزه
mote
U
ریزه
orts
U
ریزه
mammock
U
ریزه
particle
U
ریزه
tiddly
U
ریزه
detritus
U
ریزه
minces
U
ریزه
teenier
U
ریزه
teeniest
U
ریزه
teeny
U
ریزه
tinier
U
ریزه
tiny
U
ریزه
tiniest
U
ریزه
shiver
U
ریزه
bits
U
ریزه
shivered
U
ریزه
bit
U
ریزه
shivering
U
ریزه
mince
U
ریزه
I dont mind the cold .
U
از سرما ناراحت نمی شوم
I was shivering all over with cold .
U
از سرما مثل بید می لرزیدم
quenelle
U
کوفته ریزه
sherd
U
حزف ریزه
Lilliputian
U
ریزه اندام
to stab in the back
U
ریزه خوانی
fallout
U
ریزه پرتوزا
calion
U
سنگ ریزه
calyon
U
سنگ ریزه
spillikin
U
ریزه استخوان
snow flake
U
برف ریزه
sabulous
U
دارای شن ریزه
gleanings
U
ریزه باقی
radioactive fallout
U
ریزه پرتوزا
atomic fallout
U
ریزه پرتوزا
animalculum
U
جانور ریزه
animalcule
U
جانوار ریزه
snowflakes
U
برف ریزه
snowflake
U
برف ریزه
subdivision
U
بخش ریزه
petite
U
ریزه اندام
puny
U
ریزه اندام
chips
U
ژتن ریزه
chip
U
ژتن ریزه
elegance
U
ریزه کاری
subdivisions
U
بخش ریزه
pores
U
ریزه سوراخ
delicacy of touch
U
ریزه کاری
detailing
U
ریزه کاری
noil
U
پشم ریزه
detail
U
ریزه کاری
fal lal
U
ریزه کاری
grit blasting
U
سنگ ریزه
gleaner
U
ریزه خور
gleanings
U
ریزه فراری
pore
U
ریزه سوراخ
frostbite
U
یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
statuette
U
تندیس ریزه اندام
statuettes
U
تندیس ریزه اندام
midgets
U
ریز اندام ریزه
midget
U
ریز اندام ریزه
bead
U
کوچک و لاغر ریزه
intricacies
U
تودرتویی ریزه کاری
intricacy
U
تودرتویی ریزه کاری
beads
U
کوچک و لاغر ریزه
detail drawing
U
نقشه ریزه کاری
gravelly
U
دارای سنگ ریزه
oxygen tents
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
nurse a cold
U
سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
oxygen tent
U
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
pea jacket or coat
U
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
raggle
U
یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
phagotroph
U
ریزه پرواره بیگانه خوار
chilled to the bones
<idiom>
U
نفوذ سوز سرما تا مغز استخوان
[احساس یخ زدگی]
to tuck up a child
[British E]
U
پتوی روی بچه را درست کردن
[که سرما نخورد]
to tuck in a child
U
پتوی روی بچه را درست کردن
[که سرما نخورد]
foofaraw
U
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
frosts
U
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost
U
سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
spall
U
سنگ ریزه با چکش تراش دادن وبشکل دراوردن
biochip
U
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
esker
U
برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
gooseflesh
U
دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
mammock
U
ریزه کردن قطعه کردن
shiver
U
لرزیدن از سرما لرزیدن
shivered
U
لرزیدن از سرما لرزیدن
shivering
U
لرزیدن از سرما لرزیدن
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...