English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rime U سرما ریزه پله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hoarfrost U سرما ریزه پژه
Other Matches
it is proof against cold U سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
crymotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
hash U ریزه ریزه کردن
cold U سرما
colder U سرما
coldest U سرما
colds U سرما
to feel cold U از سرما یخ زدن
to freeze U از سرما یخ زدن
catch a cold <idiom> U سرما خوردن
cold frames U سرما دورکن
cold frame U سرما دورکن
we were perished with cold U از سرما مردیم
catch cold U سرما خوردن
cold short U شکنندگی در سرما
coldigor U سازش با سرما
chill U سرما خنکی
psychrophilic U سرما دوست
refrigerating technique U فن سرما سازی
chills U سرما دادن
chills U سرما خنکی
chill U سرما دادن
i wonder he did not catch cold U که سرما نخورد
he is recovered from his cold U سرما خوردگی او برطرف شد
to benvmb with cold U از سرما بیحس کردن
I was frozen to death . U از سرما سیاه شدم
To be freezing to death . U از سرما خشک شدن
cold is merely privative U سرما چیزی جز عدم
I have a cold. U من سرما خورده ام. [پزشکی]
exposure to cold U درمعرض سرما بودن
slight cold U سرما خوردگی کم یا جزئی
particles U ریزه
tiddliest U ریزه
tiddlier U ریزه
mote U ریزه
orts U ریزه
mammock U ریزه
particle U ریزه
tiddly U ریزه
detritus U ریزه
minces U ریزه
teenier U ریزه
teeniest U ریزه
teeny U ریزه
tinier U ریزه
tiny U ریزه
tiniest U ریزه
shiver U ریزه
bits U ریزه
shivered U ریزه
bit U ریزه
shivering U ریزه
mince U ریزه
I dont mind the cold . U از سرما ناراحت نمی شوم
I was shivering all over with cold . U از سرما مثل بید می لرزیدم
quenelle U کوفته ریزه
sherd U حزف ریزه
Lilliputian U ریزه اندام
to stab in the back U ریزه خوانی
fallout U ریزه پرتوزا
calion U سنگ ریزه
calyon U سنگ ریزه
spillikin U ریزه استخوان
snow flake U برف ریزه
sabulous U دارای شن ریزه
gleanings U ریزه باقی
radioactive fallout U ریزه پرتوزا
atomic fallout U ریزه پرتوزا
animalculum U جانور ریزه
animalcule U جانوار ریزه
snowflakes U برف ریزه
snowflake U برف ریزه
subdivision U بخش ریزه
petite U ریزه اندام
puny U ریزه اندام
chips U ژتن ریزه
chip U ژتن ریزه
elegance U ریزه کاری
subdivisions U بخش ریزه
pores U ریزه سوراخ
delicacy of touch U ریزه کاری
detailing U ریزه کاری
noil U پشم ریزه
detail U ریزه کاری
fal lal U ریزه کاری
grit blasting U سنگ ریزه
gleaner U ریزه خور
gleanings U ریزه فراری
pore U ریزه سوراخ
frostbite U یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
statuette U تندیس ریزه اندام
statuettes U تندیس ریزه اندام
midgets U ریز اندام ریزه
midget U ریز اندام ریزه
bead U کوچک و لاغر ریزه
intricacies U تودرتویی ریزه کاری
intricacy U تودرتویی ریزه کاری
beads U کوچک و لاغر ریزه
detail drawing U نقشه ریزه کاری
gravelly U دارای سنگ ریزه
oxygen tents U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
nurse a cold U سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
oxygen tent U چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
raggle U یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
phagotroph U ریزه پرواره بیگانه خوار
chilled to the bones <idiom> U نفوذ سوز سرما تا مغز استخوان [احساس یخ زدگی]
to tuck up a child [British E] U پتوی روی بچه را درست کردن [که سرما نخورد]
to tuck in a child U پتوی روی بچه را درست کردن [که سرما نخورد]
foofaraw U ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
frosts U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
spall U سنگ ریزه با چکش تراش دادن وبشکل دراوردن
biochip U تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
esker U برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
gooseflesh U دانه دانه شدن یا ترکیدگی پوست در اثر سرما یا ترس
mammock U ریزه کردن قطعه کردن
shiver U لرزیدن از سرما لرزیدن
shivered U لرزیدن از سرما لرزیدن
shivering U لرزیدن از سرما لرزیدن
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com