Perdic | سرمایه داری مختلط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	mixed capitalism U	سرمایه داری مختلط

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	collapse capitalism U	فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
	capitalism U	کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
	marxist economics U	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
	anti capitalist U	ضد سرمایه داری
	capitalism U	سرمایه داری
	bourgeoisie U	سرمایه داری بورژوازی
	black capitalism U	سرمایه داری سیاه
	precapitalism U	ماقبل سرمایه داری
	capitalist system U	نظام سرمایه داری
	capitalistic U	منسوب به سرمایه داری
	capitalism U	رژیم سرمایه داری
	precapitalism U	پیش از سرمایه داری
	capitalist countries U	کشورهای سرمایه داری
	industrial capitalism U	سرمایه داری صنعتی
	advanced capitalism U	سرمایه داری پیشرفته
	capitalization U	اعمال سیستم سرمایه داری
	laws of motion of capitalism U	قوانین حرکت سرمایه داری
	free enterprise U	رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
	bourgeoisie U	سرمایه داری حکومت طبقه دوم
	stagnation thesis U	تز انحطاط و ورشکستگی رژیم سرمایه داری
	first world U	کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
	co ed U	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
	co-ed U	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
	co-eds U	دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
	dude ranch U	گله داری واسب سواری وحشم داری
	You deserve it. U	حق داری ( استحقاق آنرا داری )
	statecraft U	کشور داری ملک داری
	over capitalised U	براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
	supply price of capital U	قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
	capital stock U	سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
	capital consumption allowance U	کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
	liquidity trap U	سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
	capitalization U	تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
	disinvestment U	سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
	multiplier principle U	اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
	financier U	سرمایه دار سرمایه گذار
	financiers U	سرمایه دار سرمایه گذار
	capital gain U	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
	residential investments U	سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
	acceleration principle U	یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
	overcapitalization U	سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
	desired investment U	سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
	cooperative scorer U	بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
	unintended investment U	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
	complexes U	مختلط
	farraginous U	مختلط
	combined U	مختلط
	complex U	مختلط
	composite U	مختلط
	mix U	مختلط
	mixes U	مختلط
	coeducational U	مختلط
	mixed U	مختلط
	marginal utility of capital U	مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
	registered capital U	سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
	capital program U	برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
	mixed U	یکان مختلط
	mixed doubles U	دونفره مختلط
	omnibus test U	ازمون مختلط
	mixed strategy U	استراتژی مختلط
	mixed goods U	کالاهای مختلط
	mixed government U	حکومت مختلط
	mixed reinforcement U	تقویت مختلط
	mixed system U	نظام مختلط
	hybrid rocket U	راکت مختلط
	coeducation U	اموزش مختلط
	complex admittance U	گذرایی مختلط
	complex circuit U	مدار مختلط
	complex impedance U	ناگذرایی مختلط
	complex number U	عدد مختلط
	complex number U	اعداد مختلط
	complex power U	توان مختلط
	composite squadron U	اسکادران مختلط
	composite unit U	یکان مختلط
	mixed economies U	اقتصاد مختلط
	mixed economy U	اقتصاد مختلط
	composite U	یکان مختلط
	individual medley U	شنای مختلط
	medley U	مختلط رنگارنگ
	medleys U	مختلط رنگارنگ
	cobb doglas production function U	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
	z-plane U	صفحه مختلط [ریاضی]
	theory of functions of a complex variable U	آنالیز مختلط [ریاضی]
	versatile U	متحرک متنوع و مختلط
	complex plane U	صفحه مختلط [ریاضی]
	complex number U	عدد مختلط [ریاضی]
	Complex analysis U	آنالیز مختلط [ریاضی]
	joint stock partnership U	شرکت مختلط سهامی
	individual medleyist U	شناگر شنای مختلط
	medleyist U	شناگر شنای مختلط
	endowment assurance U	بیمه عمر مختلط
	multiple drill U	تمرین چندکاره یا مختلط
	assemblage of Order U	ستون بندی مختلط
	medley U	قطعه موسیقی مختلط
	symmetallism U	سیستم دو فلزی مختلط
	coeducation U	اموزش وپرورش مختلط
	medleys U	قطعه موسیقی مختلط
	mixed policy U	بیمه نامه مختلط
	Eurasian U	از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
	hybrid propulation U	نیروی پیش برنده مختلط
	complex analytic function U	تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
	complex conjugate U	عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
	medleys U	شنای مختلط 002 تا 004متر
	Eurasians U	از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
	medley U	شنای مختلط 002 تا 004متر
	limited partnership U	شرکت مختلط غیر سهامی
	complex absolute value function U	تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
	mixtilineal U	دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
	mixed doubles U	پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
	limited partnership U	شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
	lingua francas U	زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
	lingua franca U	زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
	composite squadron U	گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
	amerind U	نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
	mixed school U	اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
	inserted grouping U	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
	scalar U	متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
	tensility U	کش داری
	bigamy U	دو زن داری
	wet storage U	تر داری
	blind man's buff U	از من داری
	grittiness U	شن داری
	wakes U	شب زنده داری
	treasury general U	خرانه داری کل
	house work U	خانه داری
	tresury general U	خزانه داری کل
	thrift U	خانه داری
	creaminess U	خامه داری
	continenece U	خود داری
	incumbency U	عهده داری
	quartermaster U	سررشته داری
	treasurership U	خزانه داری
	fisk U	خزانه داری
	treasury U	خزانه داری
	cellarge U	حق انبار داری
	waked U	شب زنده داری
	wake U	شب زنده داری
	vigils U	شب زنده داری
	dry storage U	خشک داری
	vigil U	شب زنده داری
	trusteedhip U	امانت داری
	quartermasters U	سررشته داری
	lucubration U	شب زنده داری
	bulkiness U	جثه داری
	angularity U	گوشه داری
	rhythmicity U	نواخت داری
	angularity U	زاویه داری
	angulation U	زاویه داری
	slaveholding U	برده داری
	serrulation U	دندانه داری
	self restraint U	خود داری
	bank protection U	ساحل داری
	bean caper U	پیرسن داری
	bulkiness U	تنه داری
	retenv U	خود داری
	spinosity U	سیخ داری
	abstinence;or abstinency U	خود داری
	menage U	خانه داری
	non commital U	خود داری
	notbility U	خانه داری
	leasing U	اجاره داری
	patchiness U	وصله داری
	pernoctation U	شب زنده داری
	stigmatism U	خال داری
	conchiferous U	داری صدف
	household art U	هنرخانه داری
	blind mans buff U	ازمن داری
	fasting U	روزه داری
	tenancy U	اجاره داری
	housekeeping U	خانه داری
	farming U	مزرعه داری
	tenancies U	اجاره داری
	wakefulness U	شب زنده داری
	tenure U	اجاره داری
	altruism U	همگونه داری
	refusal U	خود داری رد
	Exchequer U	خزانه داری
	slavery U	برده داری
	refusals U	خود داری رد
	communism U	مردم داری
	bursaries U	خزانه داری
	bursary U	خزانه داری
	sang-froid U	خود داری
	sang froid U	خود داری
	trusteeship U	امانت داری
	vigilance U	شب زنده داری
	charge U	عهده داری
	charges U	عهده داری
	night waking U	شب زنده داری
	viscosity U	شیره داری
	leasehold U	اجاره داری
	angularity U	زاویه داری لاغری
	light housekeeping U	کارهای خانه داری
	baby-sat U	بچه داری کردن
	land tenure U	اجاره داری زمین
	baby-sitting U	بچه داری کردن
	baby sit U	بچه داری کردن
	baby-sits U	بچه داری کردن
	baby-sit U	بچه داری کردن
	home economics U	اقتصاد خانه داری