Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
joyride
U
سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyrides
U
سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
I said it only in fun.
U
فقط برای تفریح این حرف رازدم
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
recreations
U
تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreation
U
تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreating
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreates
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreated
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreate
U
تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
steal
U
به سرقت بردن یا سرقت کردن
steals
U
به سرقت بردن یا سرقت کردن
accident ambulance
U
اتومبیل اضطراری برای حوادث
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
regalement
U
خوشگذرانی
revelry
U
خوشگذرانی
stocker
U
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
feast
U
خوشگذرانی کردن
feasted
U
خوشگذرانی کردن
feasting
U
خوشگذرانی کردن
feasts
U
خوشگذرانی کردن
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
epicureanism
U
فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
venery
U
شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
nitro
U
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
stock-car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
windscreens
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
winging
U
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing
U
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
The party is over!
<idiom>
U
خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است
[باید جدی بشویم]
[اصطلاح]
jaunt
U
تفریح
paseo
U
تفریح
recreative
U
تفریح
recreation
U
تفریح
gusts
U
تفریح
gust
U
تفریح
amusements
U
تفریح
amusement
U
تفریح
disporting
U
تفریح
diversions
U
تفریح
recreations
U
تفریح
diversion
U
تفریح
divertimento
U
تفریح
disported
U
تفریح
disport
U
تفریح
jaunts
U
تفریح
disports
U
تفریح
amusing
U
تفریح دهنده
skittle
U
بازی تفریح
recreating
U
تفریح کردن
recreated
U
تفریح کردن
game
U
تفریح کردن
recreates
U
تفریح کردن
recreate
U
تفریح کردن
amusive
U
تفریح امیز
amusingly
U
تفریح دهنده
diverting
U
تفریح امیز
article
U
تفریح کردن
sporting
U
تفریح دوستانه
breaks
U
زنگ تفریح
promenader
U
تفریح کننده
to d. one self
U
تفریح کردن
articles
U
تفریح کردن
break
U
زنگ تفریح
Break. Recess.
U
زنگ تفریح
amusive
U
تفریح دهنده
All work and no play.
U
کار بدون تفریح
happy hour
<idiom>
U
ساعات تفریح وخوشی
plays
U
تفریح بازی کردن
played
U
تفریح بازی کردن
play
U
تفریح بازی کردن
splurging
U
تفریح وولخرجی کردن
playing
U
تفریح بازی کردن
entertained
U
عزیزداشتن تفریح دادن
entertains
U
عزیزداشتن تفریح دادن
To be fond of fun.
U
اهل تفریح بودن
pastime
U
تفریح کاروقت گذران
splurged
U
تفریح وولخرجی کردن
splurge
U
تفریح وولخرجی کردن
splurges
U
تفریح وولخرجی کردن
pastimes
U
تفریح کاروقت گذران
entertain
U
عزیزداشتن تفریح دادن
thefts
U
سرقت
affrication
U
سرقت
theft
U
سرقت
robberies
U
سرقت
housebreaking
U
سرقت
dishonest removal of property
U
سرقت
thievery
U
سرقت
robbery
U
سرقت
tpnd
U
سرقت
theft, pilferage, non delivery
U
سرقت
larceny
U
سرقت
stealing
U
سرقت
This is not my idea of pleasure ( fun ) .
U
به نظر من این هم تفریح نشد
play
U
تفریح کردن ساز زدن
played
U
تفریح کردن ساز زدن
plays
U
تفریح کردن ساز زدن
playing
U
تفریح کردن ساز زدن
playful
U
اهل تفریح و بازی بازیگوش
Playing football is not my idea of fun .
U
فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
amuses
U
مشغول کردن تفریح دادن
dalliance
U
تفریح و بازی از روی هوسرانی
sportive
U
سرگرم تفریح وورزش ورزشی
roof garden
U
تفریح گاه بالای بام
skylark
U
تفریح وجست وخیز کردن
skylarks
U
تفریح وجست وخیز کردن
amuse
U
مشغول کردن تفریح دادن
lifted
U
سرقت ترقی
open theft
U
سرقت مشهود
lifting
U
سرقت کردن
purlion
U
سرقت کردن
kidnapping
U
سرقت و دزدیدن
grand larceny
U
سرقت عظیم
commit theft
U
سرقت کردن
lift
U
سرقت کردن
grand larceny
U
سرقت کبیره
heists
U
دزدی سرقت
heist
U
دزدی سرقت
lifted
U
سرقت کردن
attempted theft
U
شروع به سرقت
housebreak
U
سرقت کردن
prowling
U
تکاپو سرقت
lifting
U
سرقت ترقی
lifts
U
سرقت کردن
prowled
U
تکاپو سرقت
prowls
U
تکاپو سرقت
duff
U
سرقت گوسفند
prowl
U
تکاپو سرقت
lift
U
سرقت ترقی
lifts
U
سرقت ترقی
contructive larcency
U
سرقت اعتباری
affricate
سرقت کردن
stealer
U
مرتکب سرقت
kleptomaniacs
U
عاشق سرقت
kleptomaniac
U
عاشق سرقت
aggravated theft
U
سرقت مشدد
banditry
U
سرقت مسلح
attempted theft
U
سرقت ناتمام
kleptomania
U
جنون سرقت
plagiarism
U
سرقت تالیفات یا اختراعات
burglarizing
U
سرقت مسلحانه کردن
stick up
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
grand larceny
U
سرقت اموال پرقیمت
stick-up
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
snaffle
U
دزدیدن سرقت کردن
stick-ups
U
سرقت مسلحانه سربرافراشتن
pirated edition
U
نسخه سرقت شده
pirate disc
U
نسخه سرقت شده
burglarizes
U
سرقت مسلحانه کردن
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
sacrilege
U
سرقت اشیاء مقدسه
attempting to steal
U
شروع کردن به سرقت
software piracy
U
سرقت نرم افزاری
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
sacrilege
U
سرقت ازاماکن مقدسه
expilation
U
سرقت مقرون به ازار
kidnap
U
ادم سرقت کردن
kidnapped
U
ادم سرقت کردن
pirate copy
U
نسخه سرقت شده
burglarized
U
سرقت مسلحانه کردن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
burglarize
U
سرقت مسلحانه کردن
kidnaps
U
ادم سرقت کردن
tubing
U
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
robbery
U
سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies
U
سرقت مقرون به ازار یاتهدید
april fool
U
کسی که در روز اول اوریل الت تفریح میشود
bearbaiting
U
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
salami technique
U
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
The motor vehicle is covered by theft insurance.
U
این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
waifs
U
اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.
U
روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
grand larceny
U
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com