English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
burnout velocity U سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burn out U تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
to burn away U سوختن و تمام شدن
to get done with U خاتمه دادن تمام کردن
to come to an end U خاتمه یافتن تمام شدن
ended U تمام کردن خاتمه دادن
ends U تمام کردن خاتمه دادن
end U تمام کردن خاتمه دادن
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
missilry U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilery U موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
ended U خاتمه دادن خاتمه یافتن
end U خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends U خاتمه دادن خاتمه یافتن
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
subroc U موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
terminates U تمام شدن تمام کردن
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
consumption U سوختن
to burn out U سوختن
burn in U سوختن
burn U سوختن
burns U سوختن
combustion U سوختن
broil U سوختن
broiled U سوختن
broiling U سوختن
broils U سوختن
heat value U گرمای سوختن
to grin and bear it U سوختن وساختن
heating value U گرمای سوختن
heat of combustion U گرمای سوختن
singes U سوختن بودادن
incinerating U بااتش سوختن
singed U سوختن بودادن
afire U در حال سوختن
singe U سوختن بودادن
singeing U سوختن بودادن
to fret and fume inwardly U سوختن وساختن
pyric U مربوط به سوختن
incinerate U بااتش سوختن
smolders U سوختن ودودکردن
melted U از گرما سوختن
smoulder U سوختن ودودکردن
smouldered U سوختن ودودکردن
smolder U سوختن ودودکردن
smouldering U سوختن ودودکردن
smoulders U سوختن ودودکردن
incinerated U بااتش سوختن
blow out U سوختن انفجار
smoldering U سوختن ودودکردن
smoldered U سوختن ودودکردن
incinerates U بااتش سوختن
apogee U زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
singes U بطور سطحی سوختن
baked U سوختن خشک کردن
to fret and fume inwardly U سوختن ودم نزدن
scorches U بطور سطحی سوختن
singeing U بطور سطحی سوختن
degressive burning U سوختن طولانی خرج
burn U دراتش شهوت سوختن
burns U دراتش شهوت سوختن
flare U باشعله نامنظم سوختن
flares U باشعله نامنظم سوختن
bake U سوختن خشک کردن
burns U سوختن مشتعل شدن
progressive burning U سوختن تدریجی خرج
bakes U سوختن خشک کردن
singed U بطور سطحی سوختن
flammable U قابل سوختن اتشگیر
burnout of a crystal rectifier U سوختن یکسوکننده دیودی
singe U بطور سطحی سوختن
burn U سوختن مشتعل شدن
lighting hours U زمان روشنایی یا سوختن
scorch U بطور سطحی سوختن
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
to g. with passion U دراتش شهوت یاعشق سوختن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
to souse a burning house U اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
sizzling U صدای سوختن کباب روی اتش
sizzles U صدای سوختن کباب روی اتش
sizzled U صدای سوختن کباب روی اتش
sizzle U صدای سوختن کباب روی اتش
burn up <idiom> U کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
burn down <idiom> U کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
leg before U ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
out U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
end U خاتمه
sequels U خاتمه
sequel U خاتمه
expiry U خاتمه
termination U خاتمه
last a U خاتمه
closure U خاتمه
withdrawal U خاتمه
dismissal U خاتمه
lay-off U خاتمه
prorogation U خاتمه
letter of dismissal U خاتمه
notice of determination U خاتمه
notice of termination U خاتمه
notice to quit U خاتمه
quit U خاتمه
quitting U خاتمه
closures U خاتمه
end all U خاتمه
abrogation U خاتمه
ending U خاتمه
ended U خاتمه
ends U خاتمه
notice of cancellation U خاتمه
endings U خاتمه
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
terminated U خاتمه یافتن
end mark U نشان خاتمه
wrap up U خاتمه یافتن
closing U خاتمه عملیات
ending U خاتمه پیام
due out U خاتمه یافته
expirations U خاتمه بازدم
terminative U خاتمه دهنده
to knit up U خاتمه دادن
terminate U خاتمه یافتن
to break off U خاتمه دادن
to bring to an end U خاتمه دادن
endings U خاتمه پیام
ends U خاتمه فرجام
terminates U خاتمه یافتن
expiration U خاتمه بازدم
abort U خاتمه غیرعادی
call off U خاتمه دادن
cessation U خاتمه دادن
rises U خاتمه یافتن
aborts U خاتمه غیرعادی
aborted U خاتمه غیرعادی
rise U خاتمه یافتن
ended U خاتمه یافتن
end U خاتمه فرجام
ended U خاتمه فرجام
to put an end to U خاتمه دادن
ends U خاتمه یافتن
end U خاتمه یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com