Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 228 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overload speed
U
سرعت بار زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jet
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jets
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting
U
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
channel
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeled
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channeling
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channelled
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels
U
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
high velocity
U
با سرعت ابتدایی زیاد
high velocity
U
سرعت اولیه زیاد
high velocity
U
سرعت دهانهای زیاد
high velocity drop
U
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
impingement
U
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
Other Matches
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
velocities
U
سرعت
pace
U
سرعت
speediness
U
سرعت
velocity
U
سرعت
paces
U
سرعت
speeding
U
سرعت
speeds
U
سرعت
low velocity
U
کم سرعت
low velocity
U
با سرعت کم
haste
U
سرعت
fleety
U
به سرعت
promptitude
U
سرعت
expeditiousness
U
سرعت
souic do
U
سرعت
liner velocity
U
سرعت
speed
U
سرعت
line speed
U
سرعت خط
attack speed
U
سرعت تک
seepage velocity
U
سرعت زه اب
accelerate
U
بر سرعت
accelerated
U
بر سرعت
rapidity
U
سرعت
accelerates
U
بر سرعت
fastnesses
U
سرعت
fastness
U
سرعت
rate
U
سرعت
paced
U
سرعت
tilted
U
سرعت
rates
U
سرعت
accelerating
U
بر سرعت
tilt
U
سرعت
directly
U
به سرعت
tilts
U
سرعت
acceleration
U
سرعت
swiftness
U
سرعت
swiftly
U
به سرعت
celerity
U
سرعت
speedy
U
سرعت
terminal velocity
U
سرعت حد
highs
U
زیاد
great-
U
زیاد
greatest
U
زیاد
plethoric
U
زیاد
great
U
زیاد
late
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
rife
U
زیاد
immane
U
زیاد
much
U
زیاد
heavily
U
زیاد
highly
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
vastly
U
زیاد
copious
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
widely
U
زیاد
muckle
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
effusively
U
زیاد
intense
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
not a lettle
U
زیاد
no end of
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
over and above
U
زیاد
highest
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
populous
U
زیاد
many
U
زیاد
overmuch
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
high
U
زیاد
mickle
U
زیاد
overly
U
زیاد
intensely
U
زیاد
excessive
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
greatly
U
زیاد
profusely
U
زیاد
profoundly
U
زیاد
glaring
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
very
U
زیاد
extensive
U
زیاد
large adv
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
too
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
too much
U
زیاد
to a large extent
U
زیاد
outrageously
U
زیاد
numerous
U
زیاد
thick
U
زیاد
wider
U
زیاد
thicker
U
زیاد
thickest
U
زیاد
swingeing
U
زیاد
intensively
U
زیاد
widest
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
wide
U
زیاد
mortally
U
زیاد
generous
U
زیاد
hugely
U
زیاد
in excess
U
زیاد
scoots
U
سرعت داشتن
expedite
U
سرعت بخشیدن
expedites
U
سرعت بخشیدن
deceleration
U
کاهش سرعت
speed limit
U
سرعت مجاز
speed limits
U
سرعت مجاز
races
U
مسابقه سرعت
raced
U
مسابقه سرعت
race
U
مسابقه سرعت
initial velocity
U
سرعت اولیه
expediting
U
سرعت بخشیدن
expedited
U
سرعت بخشیدن
absolute velocity
U
سرعت مطلق
collision rate
U
سرعت برخورد
basic speed
U
سرعت اولیه
base speed
U
سرعت منتجه
cruising speed
U
سرعت دریانوردی
base speed
U
سرعت مبنا
average speed
U
سرعت متوسط
cyclometer
U
سرعت سنج
dashman
U
دونده سرعت
apparent velocity
U
سرعت فاهری
deceleration lane
U
خط تقلیل سرعت
delivery speed
U
سرعت تحویل
design speed
U
سرعت مبنا
initial speed
U
سرعت اولیه
input speed
U
سرعت اولیه
critical velocity
U
سرعت بحرانی
clock speed
U
سرعت ساعت
circular velocity
U
سرعت دایرهای
conduction velocity
U
سرعت هدایت
speed variation
U
تغییر سرعت
change of speed
U
تغییر سرعت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com