Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
survey
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
assessing
U
ارزیابی کردن
assesses
U
ارزیابی کردن
assessed
U
ارزیابی کردن
assess
U
ارزیابی کردن
survey
U
ارزیابی کردن
evaluating
U
ارزیابی کردن
evaluates
U
ارزیابی کردن
evaluated
U
ارزیابی کردن
surveyed
U
ارزیابی کردن
surveys
U
ارزیابی کردن
scrutinize
U
ارزیابی کردن
look into
U
ارزیابی کردن
investigate
U
ارزیابی کردن
inspect
U
ارزیابی کردن
explore
U
ارزیابی کردن
examine
U
ارزیابی کردن
enquire into
U
ارزیابی کردن
determine
U
ارزیابی کردن
check
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
study
U
ارزیابی کردن
dissect
[analyse]
U
ارزیابی کردن
assay
U
ارزیابی کردن
analyze
[American]
U
ارزیابی کردن
analyse
[British]
U
ارزیابی کردن
make an evaluation
U
ارزیابی کردن
appraised
U
ارزیابی کردن
appraises
U
ارزیابی کردن
rates
U
ارزیابی کردن
appraise
U
ارزیابی کردن
rate
U
ارزیابی کردن
bolt
[examine]
U
ارزیابی کردن
appraising
U
ارزیابی کردن
assessing
U
جریمه کردن ارزیابی
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
assesses
U
جریمه کردن ارزیابی
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
aim
U
ارزیابی کردن شمردن
assessed
U
جریمه کردن ارزیابی
assess
U
جریمه کردن ارزیابی
aimed
U
ارزیابی کردن شمردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
aims
U
ارزیابی کردن شمردن
valuate
U
ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
rates
U
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate
U
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
pert
U
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
barrel
U
با سرعت زیادحرکت کردن
barrels
U
با سرعت زیادحرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
check
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checks
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checked
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
fleets
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
fleet
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
stall out
U
کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
appraisal
U
ارزیابی
evaluations
U
ارزیابی
attack assessment
U
ارزیابی تک
assessment
U
ارزیابی
indiction
U
ارزیابی
valuations
U
ارزیابی
appraisals
U
ارزیابی
it was valued at rials 000
U
ارزیابی شد
valuation
U
ارزیابی
estimate
U
ارزیابی
estimating
U
ارزیابی
estimates
U
ارزیابی
evalution
U
ارزیابی
estimated
U
ارزیابی
cost accounting
U
ارزیابی
evaluation
U
ارزیابی
appraisement
U
ارزیابی
assessments
U
ارزیابی
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
cost accountant
U
متخصص ارزیابی
project evaluation
U
ارزیابی طرح
estimate
U
ارزیابی تخمین
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
attack assessment
U
ارزیابی نتایج تک
estimated
U
ارزیابی تخمین
ratable
U
قابل ارزیابی
holistic evalution
U
ارزیابی کلی
validation
U
تصدیق ارزیابی
reappraisal
U
ارزیابی تازه
reappraisals
U
ارزیابی تازه
valued
U
ارزیابی شده
rated
U
ارزیابی شده
estimating
U
ارزیابی تخمین
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
estimates
U
ارزیابی تخمین
job costing
U
ارزیابی هزینه ها
job evaluation
U
ارزیابی شغل
revaluation
U
ارزیابی مجدد
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
evaluation score
U
نمره ارزیابی
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
summative evaluation
U
ارزیابی تلخیصی
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
personality assessment
U
ارزیابی شخصیت
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
formative evaluation
U
ارزیابی تکوینی
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
supplier evaluation
U
ارزیابی فروشنده
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
terrain evaluation
U
ارزیابی وضع زمین
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
appreciable
U
قابل ارزیابی محسوس
loss assessment
U
ارزیابی میزان خسارت
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
marketing audit
U
ارزیابی سیاستهای فروش
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com