English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
aggregates U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
aggregate U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
physical record U بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
duty rated U بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
SIMD U معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد
microcycle U واحد زمان
work load U مقدار کار در واحد زمان
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
antigone U دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
half U ارسال داده در یک جهت در واحد زمان روی کانال یک سویه
serials U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
serial U ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
serials U چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
serial U چاپگری که حروف را یکی یکی در واحد زمان چاپ کند
man hour U واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
velocity modulation U تحمیل سرعتی
multi speed motor U موتور چند سرعتی
velocity modulated tube U لامپ تحمیل سرعتی
buncher space U فضای تحمیل سرعتی
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
hypersonic U سرعتی معادل یا بیش از 5برابر سرعت صوت
hypersonic U دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
timed U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
time U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
times U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
responses U و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
response U و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
mouses U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouse U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
streamers U یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
streamer U یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
utmost U بیشترین
maximum U بیشترین
most U بیشترین
uttermost U بیشترین
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
highest price U بیشترین قیمت
peak demand U بیشترین تقاضا
maximum slope U بیشترین شیب
peak speed U بیشترین تندی
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
machine address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative U بیشترین درجه عالی
best profit output U محصول در بیشترین مقدارسود
make the most of <idiom> U بیشترین سود را بردن
superlatives U بیشترین درجه عالی
absolute address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
best profit point U نقطه بیشترین مقدار سود
ultimate strength U حاصلضرب بیشترین بار ممکن
peaks U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peak U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaking U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
available U بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
range U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranges U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
make time <idiom> U بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
column U چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
columns U چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
rated altitude U ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
capacities U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
span U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
peak U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
capacity U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
channel U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeled U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spanned U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channeling U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channelled U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
peaking U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peaks U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
spans U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
throughput U بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maximum U بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presents U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
fanned U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
fan U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
activity U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
limits U محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
fans U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
fanning U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
resolution U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
activities U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
resolutions U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
real time U با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
rate U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates U بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
fanning U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
auctioneering device U وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
company U همراه
accompanying U همراه
participants U همراه
secondary planet U همراه
mid U همراه با
mid- U همراه با
companies U همراه
participant U همراه
bundled U همراه
along U همراه
to fight with the enemy U همراه = با
in company with U همراه
concomitant U همراه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com