Total search result: 201 (17 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
best angle of climb airspeed U |
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
best rate of climb speed U |
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است |
 |
 |
drop height U |
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی |
 |
 |
limiting velocity U |
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق |
 |
 |
transition altitude U |
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز |
 |
 |
radar altitude U |
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما |
 |
 |
aggregates U |
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود |
 |
 |
aggregate U |
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود |
 |
 |
holding point U |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
 |
 |
roll in point U |
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما |
 |
 |
altitude height U |
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا |
 |
 |
apparent altitude U |
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما |
 |
 |
descentheight U |
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما |
 |
 |
terrain clearance U |
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما |
 |
 |
pressure altitude U |
ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی |
 |
 |
altitude sickness U |
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما |
 |
 |
flare dud U |
گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود |
 |
 |
altitude azimuth U |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
 |
 |
absolute altimeter U |
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد |
 |
 |
limiting speed U |
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین |
 |
 |
approach end U |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
 |
 |
pull up point U |
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب |
 |
 |
maximum ordinate U |
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله |
 |
 |
best profit point U |
نقطه بیشترین مقدار سود |
 |
 |
pointsman U |
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده |
 |
 |
retardation U |
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.] |
 |
 |
spoiler U |
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود |
 |
 |
altitudes U |
ارتفاع هواپیما |
 |
 |
altitude U |
ارتفاع هواپیما |
 |
 |
holding pattern U |
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده |
 |
 |
airspace U |
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین |
 |
 |
stato scope U |
ارتفاع سنج هواپیما |
 |
 |
barometric altitude U |
ارتفاع بارومتری هواپیما |
 |
 |
peaks U |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
 |
 |
peaking U |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
 |
 |
peak U |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
 |
 |
calibrated altitude U |
ارتفاع تنظیم شده هواپیما |
 |
 |
negative altitude U |
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید |
 |
 |
altitude circle U |
صفحه ارتفاع سنج هواپیما |
 |
 |
cruising altitude U |
ارتفاع ثابت پرواز هواپیما |
 |
 |
absolute altimeter U |
دستگاه ارتفاع سنج هواپیما |
 |
 |
gyle U |
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود |
 |
 |
ceilings U |
ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین |
 |
 |
ceiling U |
ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین |
 |
 |
spot elevation U |
نقطه ارتفاع معلوم روی نقشه |
 |
 |
platoons U |
بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن |
 |
 |
platoon U |
بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن |
 |
 |
spot shot U |
ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده |
 |
 |
nose down U |
خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع |
 |
 |
hoverting U |
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی |
 |
 |
exmeridian altitude U |
ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری |
 |
 |
turning point U |
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود |
 |
 |
turning points U |
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود |
 |
 |
spot ball U |
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد |
 |
 |
continental shelf U |
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود |
 |
 |
drop point U |
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما |
 |
 |
seen fire U |
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود |
 |
 |
point of no return U |
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما |
 |
 |
computed air release point U |
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما |
 |
 |
ground nadir U |
نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی |
 |
 |
turn in point U |
نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک |
 |
 |
threshholds U |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
 |
 |
departure end U |
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین |
 |
 |
thresholds U |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
 |
 |
threshold U |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
 |
 |
absolute ceiling |
حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد |
 |
 |
assessed value U |
ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود |
 |
 |
sub woofer U |
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود |
 |
 |
ionosphere U |
قسمتی از فضای جوزمین که از ارتفاع 52 میل شروع میشود و تا00022میل ادامه دارد |
 |
 |
bench mark U |
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود |
 |
 |
parasol wing U |
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود |
 |
 |
plug U |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
 |
 |
plugging U |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
 |
 |
board U |
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد |
 |
 |
boarded U |
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد |
 |
 |
plugs U |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
 |
 |
tail skid U |
قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود |
 |
 |
uplift U |
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود |
 |
 |
uplifts U |
سوختی که داخل هواپیما حمل میشود |
 |
 |
move off the ball U |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
 |
 |
scsi U |
پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود |
 |
 |
water collecting sump U |
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود |
 |
 |
blade cuff U |
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود |
 |
 |
generatrix U |
نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود |
 |
 |
adverse yaw U |
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود |
 |
 |
bilge U |
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود |
 |
 |
mush U |
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود |
 |
 |
offset bombing U |
روش بمبارانی که در ان به جای هدف از یک نقطه نشانی استفاده میشود |
 |
 |
spot pass U |
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود |
 |
 |
vertical scale U |
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع |
 |
 |
air man U |
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود |
 |
 |
whitcomb body U |
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد |
 |
 |
junction U |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
 |
 |
junctions U |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
 |
 |
currency depreciation race U |
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود |
 |
 |
differential compression check U |
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود |
 |
 |
open policy U |
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود |
 |
 |
reference point U |
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر |
 |
 |
barometric altimeter U |
ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند |
 |
 |
variable discharge turbine U |
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند |
 |
 |
sextant altitude U |
ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی |
 |
 |
pile height U |
ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.] |
 |
 |
plan range U |
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است |
 |
 |
increase U |
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش |
 |
 |
increases U |
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش |
 |
 |
increased U |
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش |
 |
 |
false attack U |
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین |
 |
 |
bulking U |
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب |
 |
 |
accretion U |
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث |
 |
 |
antialiasing U |
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود |
 |
 |
altitude separation U |
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع |
 |
 |
liquidity preference theory U |
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود . |
 |
 |
pod U |
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود |
 |
 |
pods U |
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود |
 |
 |
velocity modulation U |
تحمیل سرعتی |
 |
 |
multi speed motor U |
موتور چند سرعتی |
 |
 |
velocity modulated tube U |
لامپ تحمیل سرعتی |
 |
 |
buncher space U |
فضای تحمیل سرعتی |
 |
 |
distributed load U |
نیرویی که به یک نقطه اثرنمیکند بلکه مانند نیروی هوا روی یک سطح بریک خط یا یک سطح وارد میشود |
 |
 |
arc elasticity of demand U |
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود : |
 |
 |
pascal's law U |
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود |
 |
 |
safe altitude U |
ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر |
 |
 |
wagners law U |
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد |
 |
 |
control point U |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
 |
 |
multiplier principle U |
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد |
 |
 |
offset point U |
در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود |
 |
 |
hypersonic U |
سرعتی معادل یا بیش از 5برابر سرعت صوت |
 |
 |
hypersonic U |
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا |
 |
 |
reaganomics U |
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود |
 |
 |
filename extension U |
کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود |
 |
 |
landing gear U |
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند |
 |
 |
touchdowns U |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
 |
 |
barometric leveling U |
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما |
 |
 |
touchdown U |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
 |
 |
times U |
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد |
 |
 |
timed U |
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد |
 |
 |
time U |
تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد |
 |
 |
ocant altitude U |
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع |
 |
 |
aircraft scrambling U |
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف |
 |
 |
command altitude U |
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر |
 |
 |
aircraft arresting barrier U |
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما |
 |
 |
aft U |
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما |
 |
 |
air mileage indicator U |
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما |
 |
 |
plane director U |
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما |
 |
 |
responses U |
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد |
 |
 |
response U |
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
triple point U |
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی |
 |
 |
foot spot |
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد |
 |
 |
bearing U |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما |
 |
 |
picture point U |
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی |
 |
 |
low altitude U |
ارتفاع کم ارتفاع پست |
 |
 |
ti;me to go U |
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری |
 |
 |
pointillism U |
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری |
 |
 |
line of vision U |
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید |
 |
 |
space charter U |
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما |
 |
 |
screwpropeller U |
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما |
 |
 |
mouse U |
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی |
 |
 |
dumptor U |
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند |
 |
 |
mouses U |
خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی |
 |
 |
switching U |
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه |
 |
 |
free drop U |
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان |
 |
 |
zeroes U |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
 |
 |
zero U |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
 |
 |
zeros U |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
 |
 |
broached U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
broaching U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
broaches U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
broach U |
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود |
 |
 |
coordinated turn U |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
 |
 |
low airburst U |
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین |
 |
 |
authoritarainism U |
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود |
 |
 |
streamer U |
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند |
 |
 |
streamers U |
یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند |
 |
 |
approach U |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
 |
 |
azimuth U |
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر |
 |
 |
marks U |
هدف نقطه اغاز نقطه فرود |
 |
 |
mark U |
هدف نقطه اغاز نقطه فرود |
 |
 |
load point U |
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن |
 |
 |
approached U |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
 |
 |
approaches U |
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا |
 |
 |
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
sales promotion U |
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش |
 |
 |
bombing height U |
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب |
 |
 |
moments U |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
 |
 |
moment U |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
 |
 |
utmost U |
بیشترین |
 |
 |
maximum U |
بیشترین |
 |
 |
uttermost U |
بیشترین |
 |
 |
most U |
بیشترین |
 |
 |
highest price U |
بیشترین قیمت |
 |
 |
peak speed U |
بیشترین تندی |
 |
 |
maximum slope U |
بیشترین شیب |
 |
 |
peak demand U |
بیشترین تقاضا |
 |
 |
malthusian law of population U |
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد |
 |
 |
azimuth indicator U |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
 |
 |
arresting gear U |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
 |
 |
pyramid spot U |
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز |
 |
 |
absolute address U |
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم |
 |