Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rough country
U
سرزمین ناهموار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rude
U
ناهموار
ruder
U
ناهموار
rudest
U
ناهموار
cragged
U
ناهموار
craggy
U
ناهموار
bumpier
U
ناهموار
bumpiest
U
ناهموار
bumpy
U
ناهموار
jagged
U
ناهموار
scaly
U
ناهموار
uneven
U
ناهموار
scabrous
U
ناهموار
hackly
U
ناهموار
ragged left
U
چپ ناهموار
rugged
U
ناهموار
hummocky
U
ناهموار
iron bound
U
ناهموار
unfairly
U
ناهموار
unfair
U
ناهموار
knolly
U
ناهموار
out of flat
U
ناهموار
broken ground
U
زمین ناهموار
raggedly
U
بطور ناهموار
raggelly
U
بطور ناهموار
roughest
U
زمخت ناهموار
rough
U
درشت ناهموار
rough
U
زمخت ناهموار
ruff
U
ناهموار کردن
ruffs
U
ناهموار کردن
ragged
U
ناهموار ژنده
ragged right
U
راست ناهموار
ruffe
U
ناهموار کردن
rougher
U
ناهموار کننده
uneven road
U
جاده ناهموار
roughest
U
درشت ناهموار
ruggedly
U
بطور ناهموار یا ملایم
ripples
U
دارای سطح ناهموار
ripple
U
دارای سطح ناهموار
drafted
U
کپی ناهموار یا رسم
draft
U
کپی ناهموار یا رسم
drafts
U
کپی ناهموار یا رسم
rippled
U
دارای سطح ناهموار
rippling
U
دارای سطح ناهموار
regions
U
سرزمین
territories
U
سرزمین
eldorado
U
سرزمین زر
region
U
سرزمین
mainland
U
سرزمین
land n
U
سرزمین
terrain
U
سرزمین
climes
U
سرزمین
clime
U
سرزمین
land
U
سرزمین
terren
U
سرزمین
territory
U
سرزمین
jag
U
چاک زدن ناهموار بریدن
section out
U
شکستن موج بطور ناهموار
warting
U
ناهموار شدن سطح فلز
Wales
U
سرزمین ویلز
terrene
U
زمین سرزمین
fertile land
U
سرزمین حاصلخیز
fertile land
U
سرزمین بارور
immeasureable land
U
سرزمین بیکران
southland
U
سرزمین جنوب
mother land
U
سرزمین مادری
no man's land
U
سرزمین بی صاحب
land masses
U
سرزمین بزرگ
land mass
U
سرزمین بزرگ
cloud-cuckoo-land
U
سرزمین اوهام
spatial planning
U
امایش سرزمین
ice field
U
سرزمین یخی
el dorado
U
سرزمین زر کشورزرخیز
wonderland
U
سرزمین عجایب
wildernesses
U
سرزمین نارام
wonderland
U
سرزمین پرنعمت
wilderness
U
سرزمین نارام
land
U
سرزمین عرصه
annexation of territory
U
الحاق سرزمین
land
U
سرزمین دیار
canaan
U
سرزمین موعوداسرائیل
wonderlands
U
سرزمین پرنعمت
cloudworld
U
سرزمین پریان
wonderlands
U
سرزمین عجایب
off road racing
U
مسابقه مخصوص در مسیر وزمینهای ناهموار
over rough and smooth
U
در زمین ناهموار وهموار در پستی وبلندی
cyclo cross
U
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
homelands
U
سرزمین ابا و اجدادی
ornis
U
کلیه مرغان یک سرزمین
homeland
U
سرزمین ابا و اجدادی
cloud-cuckoo-land
U
سرزمین خواب و خیال
home
U
سرزمین پدر و مادر
in iranian territory
U
در خاک
[سرزمین]
ایران
mandated territory
U
سرزمین تحت قیمومت
homeland
U
سرزمین پدر و مادر
occupied territory
U
سرزمین اشغال شده
dreamland
U
سرزمین خواب وخیال
drafted
U
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft
U
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts
U
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
A part of Iranian territory.
U
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
soiling
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
light latitudes
U
نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
shangri
U
شهر زیبا سرزمین دلخواه
soil
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soils
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
wildernesses
U
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
flora
U
کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
fauna
U
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
wilderness
U
صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
swale
U
سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
avifauna
U
کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
A prophet is not without honour, save in his own c.
<proverb>
U
یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
fracto cumulus
U
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
mandatory power
U
دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
condominiums
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium
U
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
ruffle
U
ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffles
U
ناصاف کردن ناهموار کردن
ruffling
U
ناصاف کردن ناهموار کردن
Middle East
U
سرزمین های میان خاور نزدیک East Near و خاور دور East Far
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com