English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sticky slag U سرباره چسبناک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dross slag U سرباره
basic slag U سرباره قلیایی
skims U سرباره گرفتن
skimmed U سرباره گرفتن
oxidizing slag U سرباره احیاء
skim U سرباره گرفتن
ground basic slag U سرباره توماس
dump slag U سرباره دورریز
refining slag U سرباره پالایش
removal of slag U برداشت سرباره
viscous slag U سرباره لزج
slag U سرباره گرفتن
cinders U زینتر سرباره
foamed slag U سرباره جوشان
slag ladle U کفچه سرباره
cinder U زینتر سرباره
silicate slag U سرباره سیلیکات
remove slag U سرباره را برداشتن
disintegrating slag U سرباره متلاشی شده
foamed blast furnace slag U سرباره کوره بلند
slag U شلاکه گرفتن سرباره
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
recucing slag U سرباره احیاء کننده
deoxidizing slag U سرباره یا شلاکه احیا شده
clinker U اجر بسیار محکم لعابدار سرباره
dauby U چسبناک
viscid U چسبناک
cloggy U چسبناک
glaireous U چسبناک
inviscid U چسبناک
limy U چسبناک
muculent U چسبناک
sizy U چسبناک
viscose U چسبناک
self-adhesive U چسبناک
adhesive U چسبناک
tacky U چسبناک
sticking U چسبناک
pasty U چسبناک
pasties U چسبناک
goo U چسبناک
stick U چسبناک
slabs U چسبناک
slab U چسبناک
adhesives U چسبناک
resinous U چسبناک
sticky U چسبناک
gooey U چسبناک
cohesive U چسبناک
viscous U چسبناک
adhesive force U چسبناک
sticky slag U شلاکه چسبناک
thready U نازک چسبناک
smeary U چرب چسبناک
cohesive soil U زمین چسبناک
sticky U چسبناک کردن
cohesive soil U خاک چسبناک
jammy U چسبناک لوچ
cloggy snow U برف چسبناک
string U چسبناک دراز
stringy U نخ مانند چسبناک
stick-on U چسبنده چسبناک
grume U مایع چسبناک
limes U چسبناک کردن اغشتن
lime U چسبناک کردن اغشتن
sloshes U غذای چسبناک مشروب لزج
sloshing U غذای چسبناک مشروب لزج
gliadin U قسمت چسبناک و لزج گلوتن
slosh U غذای چسبناک مشروب لزج
glairy U مثل سفیده تخم مرغ چسبناک
slime U چیز چسبناک لجن مال کردن
gley U خاک رس چسبناک وخاکستری مایل به ابی
Band-Aid U نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
Band-Aids U نوار کوچک زخم بندی که لبههای آن چسبناک است
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com