Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
physical inspection
U
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
unmounted
U
سوار نشده پیاده
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
pickup man
U
اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
see over
U
بازدید کردن
reconnoitres
U
بازدید کردن
reconnoitred
U
بازدید کردن
reconnoiter
U
بازدید کردن
revisiting
U
بازدید کردن
examining
U
بازدید کردن
revisit
U
بازدید کردن
examines
U
بازدید کردن
revisited
U
بازدید کردن
to return a visit
U
بازدید کردن
examined
U
بازدید کردن
reconnoitered
U
بازدید کردن
examine
U
بازدید کردن
revisits
U
بازدید کردن
reconnoitering
U
بازدید کردن
reconnoitre
U
بازدید کردن
reconnoiters
U
بازدید کردن
surveys
U
بازدید کردن
reconnoitring
U
بازدید کردن
surveyed
U
بازدید کردن
survey
U
بازدید کردن
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
reviewing
U
بازدید انتقاد کردن
reviews
U
بازدید انتقاد کردن
reviewed
U
بازدید انتقاد کردن
surveyed
U
بررسی کردن بازدید
to revisit an issue
U
مسئله ای را بازدید کردن
review
U
بازدید انتقاد کردن
to rehash something
U
وضعیتی را بازدید کردن
to revisit the situation
U
وضعیتی را بازدید کردن
surveys
U
بررسی کردن بازدید
survey
U
بررسی کردن بازدید
refers
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
to revisit something
U
بازدید کردن چیزی
[مجازی]
refer
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
gam
U
گرد امدن بازدید کردن
step in
U
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
visit and search
U
بازدید و تجسس کردن ناو
referred
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
to revisit a subject of research
U
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
U
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
mounts
U
قنداق سوار کردن بر پا کردن
assembled
U
سوار کردن گردهمایی کردن
mount
U
قنداق سوار کردن بر پا کردن
assembles
U
سوار کردن گردهمایی کردن
assemble
U
سوار کردن گردهمایی کردن
take up
U
سوار کردن
fabricated
U
سوار کردن
fabricates
U
سوار کردن
fabricating
U
سوار کردن
mount
U
سوار کردن
rigs
U
سوار کردن
mounts
U
سوار کردن
modulate
U
سوار کردن
assembled
U
سوار کردن
assemble
U
سوار کردن
fabricate
U
سوار کردن
assembles
U
سوار کردن
modulates
U
سوار کردن
rigged
U
سوار کردن
enchase
U
سوار کردن
modulating
U
سوار کردن
rig
U
سوار کردن
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
staging
U
سوار کردن جا دادن
assembled
U
سوار کردن قطعات
to give somebody a lift
U
کسی را سوار کردن
to give somebody a ride
U
کسی را سوار کردن
pick up
U
سوار کردن مسافر
assembles
U
سوار کردن قطعات
set
U
سوار کردن جاانداختن
modulating
U
سوار کردن موج
modulates
U
سوار کردن موج
modulate
U
سوار کردن موج
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
setting up
U
سوار کردن جاانداختن
rodeo
U
سوار کاری کردن
rodeos
U
سوار کاری کردن
entrain
U
سوار کردن کشیدن
installing
U
سوار کردن جادادن
take on
U
مسافر سوار کردن
setting up apparatus
U
دستگاه سوار کردن
sets
U
سوار کردن جاانداختن
embarked
U
درکشتی سوار کردن
embark
U
درکشتی سوار کردن
install
U
سوار کردن جادادن
embarking
U
درکشتی سوار کردن
imbark
U
در کشتی سوار کردن
embarks
U
درکشتی سوار کردن
installs
U
سوار کردن جادادن
mounting
U
سوار کردن وسایل
assemble
U
سوار کردن قطعات
remounts
U
برگشتن دوباره سوار کردن
remounting
U
برگشتن دوباره سوار کردن
assemblages
U
انجمن عمل سوار کردن
assemblage
U
انجمن عمل سوار کردن
erected
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
erect
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
erecting
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
remount
U
برگشتن دوباره سوار کردن
erects
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
mounting
U
اسباب سوار شدن یا کردن
remounted
U
برگشتن دوباره سوار کردن
disembarking
U
پیاده کردن
disembarked
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
dismantling
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
dismantles
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
demodulation
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
To pick up a passenger.
U
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
dismantle
U
پیاده کردن موتور
dismantled
U
پیاده کردن موتور
dismantles
U
پیاده کردن موتور
dismantling
U
پیاده کردن موتور
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
setting out
U
پیاده کردن مسیر
dismount
U
پیاده کردن یا شدن
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
setting out
U
پیاده کردن نقشه
pedestrianises
U
پیاده روی کردن
pedestrianising
U
پیاده روی کردن
pedestrianize
U
پیاده روی کردن
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pedestrianizes
U
پیاده روی کردن
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
pedestrianised
U
پیاده روی کردن
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
disassembly
U
پیاده کردن موتور
pad
U
پیاده سفر کردن
staking
U
پیاده کردن مسیر
pads
U
پیاده سفر کردن
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
port of embarkation
U
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
piggyback
U
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
the setting of a gem
U
سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
piggybacks
U
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
walked
U
گردش کردن پیاده رفتن
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
walk
U
گردش کردن پیاده رفتن
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
walks
U
گردش کردن پیاده رفتن
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com