English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
three ball U مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
gang tackle U با چند بازیگر حریف را فروداوردن
intimidator U بازیگر خشن و جنگجو که حریف را مرعوب میکند
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
appeal play U تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stymies U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymied U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie U قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
cops U بازیگر خشن در برابر حریف خشن
cop U بازیگر خشن در برابر حریف خشن
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
clamped U مهار کردن
chucking U مهار کردن
clamping U مهار کردن
chucked U مهار کردن
clamp U مهار کردن
chuck U مهار کردن
clamps U مهار کردن
chucks U مهار کردن
restrains U نگهداشتن مهار کردن
chucking automatic U مهار کردن خودکار
restrain U نگهداشتن مهار کردن
restraining U نگهداشتن مهار کردن
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
stanchion U مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
binding U مهار کردن بار در روی پالت
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
body check U سد کردن بازیگر توپدار
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
to substitute out [players] U عوض کردن بازیگر [ورزش]
to make a substitution U عوض کردن بازیگر [ورزش]
controls U کنترل کردن مهار کردن
controlling U کنترل کردن مهار کردن
control U کنترل کردن مهار کردن
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
clinched U بغل کردن حریف
clinching U بغل کردن حریف
clinch U بغل کردن حریف
clinches U بغل کردن حریف
dribble U رد کردن توپ از حریف
dribbled U رد کردن توپ از حریف
dribbles U رد کردن توپ از حریف
dribbling U رد کردن توپ از حریف
marks U نشانه کردن حریف
put the ball on the floor U رد کردن توپ از حریف
mark U نشانه کردن حریف
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parries U دفع کردن حمله حریف
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
parry U دفع کردن حمله حریف
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
parried U دفع کردن حمله حریف
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
parrying U دفع کردن حمله حریف
to play up to another actor بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
sweat out U بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
overplay U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
overplayed U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplays U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
kneeing U خطای سد کردن راه حریف بازانو
hip check U سد کردن راه حریف با کمر وباسن
wraparound check U سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker U پاس اشفته برای گیج کردن حریف
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
spearing U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clipped U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spears U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
speared U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clips U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
clippings U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
double leg pick up U زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
spanning U مهار
halter U مهار
frenum U مهار
guys U مهار
spans U مهار
chucking U مهار
guy U مهار
span U مهار
braced U مهار
halters U مهار
guide rope U مهار
chainage U مهار
make fast U مهار
bond U مهار
anchors U مهار
anchor U مهار
controlling U مهار
controls U مهار
restraint U مهار
belaying pin U مهار
bearing rein U مهار
spanned U مهار
unbridle U بی مهار
control U مهار
anchorages U مهار
restraints U مهار
anchorage U مهار
brace U مهار
anchoring U مهار
bridled U زنجیر مهار
mooring swivel U مدور مهار
bridle U زنجیر مهار
tractable U سست مهار
bridle U مهار ناو
mooring ring U حلقه مهار
foot trap U مهار توپ با کف پا
tie rod U میل مهار
anchor pole U دیرک مهار
bridled U مهار ناو
bollard U تیر مهار
mooring buoy U بویه مهار
mooring line U سیم مهار
tawie U سست مهار
cross brace U مهار عرضی
angle-tie U مهار قطری
mooring pendant U سیم مهار
angle-tie U مهار گوشه
martingale U مهار جلو
holdfast U مهار گیر
anchor rod U میل مهار
mooring rope U طناب مهار
bridles U مهار ناو
knee brace U مهار زانوئی
stayed U تکیه مهار
sagrod U مهار عرضی
sag rod U مهار عرضی
topping lift U مهار بالایی
knee-brace U مهار زانویی
electrical shant U مهار برقی
wiring harness U مهار سیم
arresting sheave U پل مهار هواپیما
controlled U مهار شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com