English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voice-over U سخنان افزوده
voice-overs U سخنان افزوده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
my words hurt his feelings U سخنان من باو بر خورد سخنان من قلب او را جریحه دار کرد
he took my words in good part U سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
tease U سخنان نیشدارگفتن
teaze U سخنان نیشدارگفتن
teased U سخنان نیشدارگفتن
teases U سخنان نیشدارگفتن
mumbo jumbo U سخنان نامفهوم
your words offended her U از سخنان شمارنجید
w.wordsŠyelk=yolk U سخنان بی مغز
soothingly U با سخنان نرم
he was provoked by my words U از سخنان من رنجید
and all that U و از اینگونه سخنان
he was provoked by my words U سخنان من باو برخورد
get a rise out of someone <idiom> U سخنان نیش دارزدن
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
your words offended her U سخنان شما به احساسات اوبرخورد
to pour out abusive words U سخنان فحش امیزپی در پی اداکردن
to pour oil on troubled water U خشم کسیرا با سخنان نرم فرونشاندن
I take exception to the tone of your remarks. U من به لحن سخنان شما اعتراض می کنم.
to weigh one's word U سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن
to strike a spark out of U جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
to over hear any one U سخنان کسی را بطور غیرمستقیم یا بدون میل اوشنیدن
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
to gloze over one's words U سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
given in U افزوده
accessional U افزوده
addend U افزوده
added U افزوده
adjuncts U افزوده
annexed U افزوده
gain U افزوده
gained U افزوده
gains U افزوده
increments U افزوده
additional U افزوده
adjunct U افزوده
increment U افزوده
paragoge U حرف افزوده
assigned <adj.> <past-p.> U افزوده شده
paragogic U افزوده الحاقی
allocated <adj.> <past-p.> U افزوده شده
intercalary U اضافی افزوده
allotted <adj.> <past-p.> U افزوده شده
attached <adj.> <past-p.> U افزوده شده
gain score U نمره افزوده
an interpolated verse U شعر افزوده
accruing U افزوده شدن
add on U افزوده شده
additives U افزاینده افزوده
added value U ارزش افزوده
additive U افزاینده افزوده
boosted b voltage U ولتاژ افزوده ب
value added U ارزش افزوده
accrues U افزوده شدن
accrue U افزوده شدن
value added concept U مفهوم ارزش افزوده
value added tax U مالیات ارزش افزوده
value added tax U مالیات بر ارزش افزوده
vats U مالیات بر ارزش افزوده
vat U مالیات بر ارزش افزوده
value added taxation U مالیات بر ارزش افزوده
ohm additive افزوده های روغنی
value-added tax U مالیات بر ارزش افزوده
value-added tax U مالیات ارزش افزوده
excess length U طول افزوده شده
he has none the wiser U چیزی براطلاعتش افزوده نشد
epexegesis U کلمات افزوده شده برای توضیح
her courage did accrue U برجراتش افزوده گشت جراتش زیادشد
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
shirt-tail U اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails U اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
top U جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
parity U بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
pad character U حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
margin cost U مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
metal deactivator U مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
register U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
noisy mode U سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com