Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
strain hadening
U
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strain hardenability
U
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
hardening strain
U
تغییر طول سخت گردانی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
rambles
U
سر گردانی
rambled
U
سر گردانی
ramble
U
سر گردانی
regimental
U
گردانی
runaround
U
دور سر گردانی
magnetization
U
مغناطیس گردانی
hardening
U
سخت گردانی
repeal
U
باز گردانی
repeals
U
باز گردانی
data handling
U
داده گردانی
rim drive
U
لبه گردانی
rectification
U
راست گردانی
file handling
U
پرونده گردانی
revolvable
U
دور گردانی
exception handling
U
استثنا گردانی
transliteration
U
نویسه گردانی
thinning
U
رقیق گردانی
softening furnace
U
کوره نرم گردانی
quench age hardening
U
سخت گردانی و ترساندن
nitrogen hardening
U
سخت گردانی ازتی
hot tempering
U
سخت گردانی درجهای
precipitation hardening
U
سخت گردانی رسوبی
partial jurisdiction
U
حق خود گردانی محدود
curing vessel
U
فرف سخت گردانی
hardening furnace
U
کوره سخت گردانی
curing oven
U
کوره سخت گردانی
work hardening
U
سخت گردانی سرد
direct quenching
U
سخت گردانی مستقیم
quenching and tempering
U
ترساندن و سخت گردانی
broken hardening
U
سخت گردانی شکسته
softening point
U
نقطه نرم گردانی
temper hardening
U
سخت گردانی بازپخت
austemper
U
سخت گردانی حرارتی
toughen by sparks
U
سخت گردانی با جرقه
electrolytic deposition
U
متالیزه گردانی گالوانیکی
selective hardening
U
سخت گردانی انتخابی
austemper
U
سخت گردانی باینیت
induced magnetization
U
مغناطیس گردانی القائی
radiation hardening
U
سخت گردانی تابشی
double hardening
U
سخت گردانی مضاعف
strain hadening
U
سخت گردانی کرنشی
magnetizing current
U
جریان مغناطیس گردانی
aging
U
سخت گردانی زمانی
magnetization characteristic
U
منحنی مغناطیس گردانی
hardening distortion
U
شکستگی سخت گردانی
hardening constituent
U
جزء سخت گردانی
hardening crake
U
ترک سخت گردانی
magnetic biasing
U
مغناطیس گردانی مقدماتی
hardening room
U
اطاق سخت گردانی
cementation
U
سیمانکاری سخت گردانی
case hardening
U
سخت گردانی سطحی
case harden
U
سخت گردانی سطحی
ausformig
U
سخت گردانی اوستینیتی
magnetizing field
U
میدان مغناطیس گردانی
hard surfacing
U
سخت گردانی سطحی
strain hadening
U
سخت گردانی سرد
induction harening
U
سخت گردانی القائی
age hardening
U
سخت گردانی زمانی
cure rate
U
سرعت سخت گردانی
cold upsetting die
U
حدیده چاق گردانی سرد
reinstatement of revolving credit
U
اعتبار گردانی را تجدید کردن
strain age hardening
U
سخت گردانی کرنشی زمانی
salt bath hardening
U
سخت گردانی حمام نمک
simplification
U
ساده گردانی مختصر سازی
self hardening steel
U
فولاد خود سخت گردانی
mold drying oven
U
کوره خشک گردانی قالبی
simplifcation
U
ساده گردانی مختصر سازی
oil hardening steel
U
فولاد سخت گردانی روغنی
gas case hardening
U
سخت گردانی پوسته گازی
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
carburizer
U
ماده ویژه سخت گردانی
hard facing alloy
U
الیاژ سخت گردانی سطحی
depth of hardening zone
U
عمق ناحیه سخت گردانی
simplifications
U
ساده گردانی مختصر سازی
age hardening susceptibility
U
تقبل سخت گردانی زمانی
quenched and tempered condition
U
حالت ترساندن و سخت گردانی
gas fired hardening tempering furnace
U
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
salt bath case hardening
U
سخت گردانی سطحی حمام نمک
quenching and tempering furnace
U
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
high frequency induction hardening
U
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
flame hardening
U
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
dispersion hardening
U
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding
U
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
extensibility
U
کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
transliterate
U
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
strain hardenability
U
سخت گردانی سخت
tension member
U
میله کششی عضو کششی
reflected code
U
سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
projecting
U
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
strain harden
U
سخت گرداندن تغییر بعدی سخت گرداندن کشی
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
wheeled
U
کششی
tensorial
U
کششی
tensile
U
کششی
towed
U
کششی
tensional
U
کششی
gravitative
U
کششی
draw bridge
U
پل کششی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
tensile strength
U
توان کششی
tensile zone
U
منطقه کششی
tensile stress
U
تنش کششی
tension field
U
میدان کششی
tension flange
U
عضو کششی
tensile test
U
ازمون کششی
deadweight
U
فرفیت کششی
tensile strength
U
تاب کششی
tensile strength
U
استحکام کششی
tensile test
U
ازمایش کششی
pull device
U
عامل کششی
tensile stress
U
خستگی کششی
drag force
U
نیروی کششی
tensile strength
U
مقاومت کششی
draw punch
U
منگنه کششی
drawing die
U
ماتریس کششی
drawing die
U
حدیده کششی
tensile load
U
بار کششی
drawing press
U
پرس کششی
tension member
U
قطعه کششی
track tension
U
کششی شنی
towed artillery
U
توپخانه کششی
tensile force
U
نیروی کششی
draw hook
U
قلاب کششی
tensile resistance
U
مقاومت کششی
tension load
U
بار کششی
drag link
U
اتصال کششی
drag loading
U
فشار کششی
drag roll
U
غلطک کششی
lift pump
U
تلمبه کششی
resistance to tensile
U
مقاومت کششی
resistance to tensile
U
تاب کششی
stretching vibration
U
ارتعاش کششی
drawing mill
U
دستگاه نورد کششی
tensile stress
U
تنش کششی مجاز
double action cam drawing press
U
پرس کششی دو واکنشی
firing pull device
U
ماسوره کششی مین
crank press
U
پرس کششی اهرم
tensile test specimen
U
نمونه ازمون کششی
tensile test piece
U
نمونه ازمون کششی
double action drawing press
U
پرس کششی دوکاره
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
towed
U
توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
lift wire
U
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
U
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
furthered
U
بعدی
furthering
U
بعدی
furthers
U
بعدی
three-dimensional
U
سه بعدی
subsequent
U
بعدی
one dimentional
U
تک بعدی
one dimentional
U
یک بعدی
cubical
U
سه بعدی
serotine
U
بعدی
further
U
بعدی
three dimensional
U
سه بعدی
succeeding
U
بعدی
two dimensional
U
دو بعدی
ulterior
U
بعدی
unidimensional
U
یک بعدی
unidimensional
U
تک بعدی
second thoughts
U
بعدی
tridimensional
U
سه بعدی
three dimentional
U
سه بعدی
puisne
U
بعدی
future
U
بعدی
solids
U
سه بعدی
spatial
U
سه بعدی
two-dimensional
U
دو بعدی
solid
U
سه بعدی
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com