English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
pasteurize U سترون ساختن میکروب طبق روش پاستور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strile U سترون
sterile U سترون
microbicide U میکروب کش
microb U میکروب
barren U سترون
germiculture U پرورش میکروب
sterilises U سترون کردن
disinfected U سترون کردن
aerobe U میکروب هوازی
sterilising U سترون کردن
sterilize U سترون کردن
sterilized U سترون کردن
sterilizes U سترون کردن
sterilizing U سترون کردن
sterilised U سترون کردن
disinfecting U سترون کردن
disinfect U سترون کردن
disinfects U سترون کردن
spore U تخم میکروب
sterilization U سترون سازی
soil sterilization U سترون کردن خاک
subculture U کشت دوم میکروب
subcultures U کشت دوم میکروب
microbiological U مربوط به میکروب شناسی
microphage U سلول میکروب خوار کوچک
microspore U تخم میکروب ریز خردهاگ
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
microphagus U سلول میکروب خوار کوچک خرد خوار
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
creating U ساختن
creates U ساختن
fabricates U ساختن
create U ساختن
fabricating U ساختن
fabricate U ساختن
miscreate U بد ساختن
constructed U ساختن
constructs U ساختن
construct U ساختن
constructing U ساختن
fabricated U ساختن
indite U ساختن
pellet U حب ساختن
make U ساختن
fashions U مد ساختن
fashioning U مد ساختن
fashioned U مد ساختن
fashion U مد ساختن
builds U ساختن
buildings U ساختن
build U ساختن
invent U ساختن
invented U ساختن
inventing U ساختن
invents U ساختن
put up U ساختن
put-up U ساختن
bulid U ساختن
carbonize U کک ساختن
confect U ساختن
pills U حب ساختن
pill U حب ساختن
manufacture U ساختن
manufactured U ساختن
manufactures U ساختن
fabrication U ساختن
dree U ساختن با
upgrading U ساختن
upgrades U ساختن
upgraded U ساختن
upgrade U ساختن
compose U ساختن
set up U ساختن
idolize U بت ساختن
produce U ساختن
composes U ساختن
mint U ساختن
remakes U از نو ساختن
minted U ساختن
remake U از نو ساختن
minting U ساختن
mints U ساختن
upbuild U ساختن
forborne U ساختن با
bridged U پل ساختن
idolized U بت ساختن
idolizes U بت ساختن
idolising U بت ساختن
idolizing U بت ساختن
idolises U بت ساختن
idolised U بت ساختن
makes U ساختن
produces U ساختن
produced U ساختن
to t. up U ساختن
unifying U تک ساختن
unify U تک ساختن
generated U ساختن
unifies U تک ساختن
generate U ساختن
to go in with U ساختن با
bridge U پل ساختن
to make a shift U ساختن
to make away U ساختن
generates U ساختن
bridges U پل ساختن
to get along U ساختن
generating U ساختن
produces U ساختن محصول
outraging U بی حرمت ساختن
familiarised U اشنا ساختن
familiarises U اشنا ساختن
diversifying U گوناگون ساختن
outrages U بی حرمت ساختن
maximize U بیشینه ساختن
diversify U گوناگون ساختن
familiarize U اشنا ساختن
familiarising U اشنا ساختن
disables U ناتوان ساختن
maximized U بیشینه ساختن
maximizes U بیشینه ساختن
maximizing U بیشینه ساختن
diversified U گوناگون ساختن
disabling U ناتوان ساختن
disable U ناتوان ساختن
diversifies U گوناگون ساختن
outrage U بی حرمت ساختن
reconciling U راضی ساختن
reconciles U راضی ساختن
sepulchers U قبر ساختن
sepulchre U قبر ساختن
improvises U بالبداهه ساختن
improvise U بالبداهه ساختن
subverts U واژگون ساختن
sepulchres U قبر ساختن
subverting U واژگون ساختن
discover U مکشوف ساختن
produced U ساختن محصول
discovered U مکشوف ساختن
subvert U واژگون ساختن
gaunt U زننده ساختن
discovers U مکشوف ساختن
reconcile U راضی ساختن
affiliates U مربوط ساختن
notified U اگاه ساختن
notifies U اگاه ساختن
notify U اگاه ساختن
notifying U اگاه ساختن
subverted U واژگون ساختن
ensures U مطمئن ساختن
improvising U بالبداهه ساختن
produce U ساختن محصول
outraged U بی حرمت ساختن
discovering U مکشوف ساختن
substantiates U مستند ساختن
denude U عاری ساختن
snarls U خشمگین ساختن
humidifying U مرطوب ساختن
snarling U خشمگین ساختن
snarled U خشمگین ساختن
snarl U خشمگین ساختن
necessitating U ناگزیر ساختن
necessitates U ناگزیر ساختن
necessitated U ناگزیر ساختن
necessitate U ناگزیر ساختن
substantiating U مستند ساختن
denigration U سیاه ساختن
disturbs U مضطرب ساختن
denuded U عاری ساختن
humidify U مرطوب ساختن
substantiate U مستند ساختن
denuding U عاری ساختن
discourage U بی جرات ساختن
discourages U بی جرات ساختن
rescind U باطل ساختن
rescinding U باطل ساختن
rescinds U باطل ساختن
denudes U عاری ساختن
relieve U بر جسته ساختن
relieves U بر جسته ساختن
relieving U بر جسته ساختن
humidified U مرطوب ساختن
humidifies U مرطوب ساختن
disturb U مضطرب ساختن
minimizing U کمینه ساختن
minimizes U کمینه ساختن
insuring U مطمئن ساختن
vitiating U معیوب ساختن
vitiating U ناپاک ساختن
insures U مطمئن ساختن
wet U مرطوب ساختن
ensuring U مطمئن ساختن
wets U مرطوب ساختن
wetted U مرطوب ساختن
wettest U مرطوب ساختن
ensured U مطمئن ساختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com