English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
planet U ستاره سیار ستاره بخت
planets U ستاره سیار ستاره بخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star U ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
concentrator U وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform U ستاره وار ستاره وش
asterisk U ستاره
starless U بی ستاره
stars U ستاره
starred U ستاره
star U ستاره
aster U ستاره
asterisks U ستاره
stellar U پر ستاره
camelopard U ستاره زرافه
asterisks U نشان ستاره
star washer واشر ستاره ای
y voltage U ولتاژ ستاره
star voltage U ولتاژ ستاره
star spangled U مزین به ستاره
asterisk U نشان ستاره
starlike U ستاره مانند
star spangled U ستاره نشان
cameleopardalis U ستاره زرافه
starlet U ستاره کوره
supergaint U ستاره ابرغول
an infinitude of stars U تعدادنامحدودی ستاره
starlet U ستاره کوچک
stellate U ستاره مانند
stelliform U بشکل ستاره
asterism U نشان ستاره
asteroidal U مانند ستاره
astronavigation U ستاره نوردی
astronmer U ستاره شناس
stellar U شبیه ستاره
stellar U ستاره وار
star bit U بیت ستاره
asterial U ستاره شکل
star finder U ستاره یاب
morning star U ستاره بامدادی
lodestar U ستاره راهنما
lodestar U ستاره قطبی
loadstar U ستاره راهنما
loadstar U ستاره قطبی
planetesimal U کوچک ستاره
polaris U ستاره قطبی
lunette U ستاره صغیر
lodestaror load U ستاره قطبی
nova U فانی ستاره
lucifer U ستاره بامدادی
morning star U ستاره صبح
multiple star U ستاره چندگانه
moring star U ستاره بامداد
neptune U ستاره نپتون
neutron star U ستاره نوترونی
north star U ستاره قطبی
north star U ستاره شمالی
medusa U ستاره دریایی
polaris U ستاره جدی
finger fish U ستاره دریایی
sea nettle U ستاره دریای
evening star U ستاره شامگاهی
star connection U اتصال ستاره
dwarf star U ستاره کوتوله
daystar U ستاره بامداد
day star U ستاره بامداد
sea pad U ستاره دریایی
fixed star U ستاره ثابت
gaint star U ستاره غول
polestar U ستاره قطبی
proto star U پیش ستاره
hesperus U ستاره شام
hesper U ستاره مغرب
pulsating star U ستاره تپنده
georgium sidus U ستاره جرج
sabaism U ستاره پرستی
d. star U ستاره جفتی
shooting stars U ستاره ثاقب
asteroids U شبیه ستاره
hexagram U ستاره شش وجهی
shooting star U ستاره ثاقب
comet U ستاره گیسودار
comets U ستاره گیسودار
starfish U ستاره دریایی
pips U ستاره سردوش
pluto U ستاره پلوتو
farsi be engilisi U ارایشگاه ستاره
astronomer U ستاره شناس
asteroid U شبیه ستاره
pip U ستاره سردوش
pipped U ستاره سردوش
pipping U ستاره سردوش
astronomers U ستاره شناس
Jove U ستاره مشتری
y connection U اتصال ستاره
Pole Star U ستاره قطبی
rolling stone <idiom> U ستاره سهیل
goats U ستاره جدی
goat U ستاره جدی
astral U شبیه ستاره
mars U ستاره مریخ
y network U شبکه ستاره
y winding U اتصال ستاره
vesper U ستاره غروب
uranus U ستاره اورانوس
astrologer U ستاره شناس
astrologers U ستاره شناس
companion U ستاره ندیم
astreated U تزئین شده با ستاره ها
stellify U بشکل ستاره دراوردن
pulsating star U ستاره ضربان دار
stellify U بشکل ستاره درامدن
trigon U سه حالتی ستاره سه تایی
the north star U ستاره قطبی یا شمالی
syzygy U استقرارسه ستاره در خط مستقیم
venus U زن زیبا ستاره زهره
supergaint U ستاره فوق غول
pentalpha U ستاره پنج پره
pentagram U ستاره پنج راس
stellular U شبیه ستاره کوچک
regulus U ستاره قلب الاسد
star of bethlehem U ستاره بیت اللحم
trigon U اجتماع سه ستاره باهم
starfinder U دستگاه ستاره یاب
star globe U ستاره یاب کروی
star delta switch U کلید ستاره مثلث
shiner U ستاره کلاه ابریشمی
lucky star <idiom> U ستاره بخت واقبال
star crossed U دارای ستاره نحس
asteroid U ستاره مانند ستارهای
receptor U ستاره مساعد گیرنده
receptors U ستاره مساعد گیرنده
asterisk U با ستاره نشان کردن
asterisks U با ستاره نشان کردن
all star U تیم تمام ستاره
all-star U تیم تمام ستاره
twinkling U چشمک زدن ستاره
stardom U ستاره شدن سینماوغیره
asterism U هر چیزی شبیه ستاره
azimuth U ازیموت ستاره السمت
blazing star U ستاره دنباله دار
bronze star medal U مدال ستاره برنز
campaign star U نشان جنگی ستاره
caster U ستاره اول دو پیکر
starlight U وابسته بنور ستاره
asteroids U ستاره مانند ستارهای
comet U ستاره دنباله دار
comets U ستاره دنباله دار
star U نشان ستاره اختر
starred U نشان ستاره اختر
stars U نشان ستاره اختر
casters U ستاره اول دو پیکر
castor U ستاره اول دو پیکر
castors U ستاره اول دو پیکر
Dingbat U نوشتاری که حاوی ستاره
giant star U ستاره بزرگ و درخشان
moring star U ستاره صبح ناهید
he can read the sky U ستاره شناس است
medusoid U مانند ستاره دریایی
astronomy U علم نجوم ستاره شناسی
astrology U طالع بینی ستاره شناسی
solstitium U [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
the track of a comet U مسیر ستاره دنباله دار
starred U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> U یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
star U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
starlit U روشن شده از نور ستاره
astrological U منسوب به علم ستاره شناسی
stars U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
hydromedusa U نجم البحر یا ستاره دریایی
star turn U ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
planetarium U سیاره نما ستاره دیدگاه
planetariums U سیاره نما ستاره دیدگاه
sirius U ستاره کاروان کش درکلب اکبر
asteriated U دارای اشعهء ستاره مانند
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
aces U ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
ace U ستاره یا قهرمان تیمهای بازی
cometography U شرح ستاره دنباله دار
see stars <idiom> U براثر ضربه به سر ستاره دور سر دیدن
planetoid U اجرام ستاره مانند سیارهای شکل
copernician U وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
Cup U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
asteroids U نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
asteroid U نوعی اتشبازی که شکل ستاره دارد
pentacle U طلسمی بشکل ستاره پنج راس
Crater U پیاله [صورت فلکی] [ستاره شناسی]
car U اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
cars U اطاق راه اهن هفت ستاره دب اکبر
uranology U مبحث اجرام سماوی و سیارات ستاره شناسی
infortune U ستاره نحس بهرام یا کیوان وگاهی تیر
cama U توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
noises U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
noise U استاتیک یا حرارت ایجاد شده است و نیز از ستاره ها یا خورشید
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
supernovae U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
supernova U ستاره دارای نور متغیری که روشنی اش صد میلیون برابر خورشید است .ابرنواختران
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com