Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transcend
U
سبقت جستن
transcended
U
سبقت جستن
transcending
U
سبقت جستن
transcends
U
سبقت جستن
outguess
U
سبقت جستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anticipate
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
get the start of
U
سبقت جستن بر
toget the start of one's rival
U
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
Other Matches
isolead curve
U
خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
to make approaches
U
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
linear speed
U
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
lead curve
U
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
transcendence or cy
U
سبقت
antecedence
U
سبقت
precession
U
سبقت
overtaking
U
سبقت
precedence
U
سبقت
competitiveness
U
سبقت جو
overtaking lane
U
خط سبقت
antedates
U
سبقت
competitive
U
سبقت جو
antedated
U
سبقت
antedate
U
سبقت
lead pursuit
U
مسیر سبقت
grab
U
سبقت گرفتن
passant
U
سبقت گیر
grabbing
U
سبقت گرفتن
precess
U
سبقت گرفتن
outdistancing
U
سبقت گرفتن بر
to get the better of
U
سبقت گرفتن بر
grabbed
U
سبقت گرفتن
grabs
U
سبقت گرفتن
lead angle
U
زاویه سبقت
lead lag relation
U
رابطه سبقت
leads and lags
U
سبقت ها و تاخیرها
forereach
U
سبقت گرفتن از
one-upmanship
U
یک قدم سبقت
one upmanship
U
یک قدم سبقت
outmaneuver
U
سبقت گرفتن بر
prediction angle
U
زاویه سبقت
stadia line
U
خط انحراف سبقت
lateral tell
U
سبقت عرضی
outdistanced
U
سبقت گرفتن بر
outdistance
U
سبقت گرفتن بر
leads
U
سبقت هادی
overtaken
U
سبقت گرفتن
GIVE WAY
U
سبقت آزاد
competitions
U
سبقت جوئی
exceeding
U
سبقت و پیشی
overtake
U
سبقت گرفتن
GIVE WAY
U
محل سبقت
best
U
سبقت گرفتن
overtakes
U
سبقت گرفتن
lead
U
سبقت هادی
lead
U
زاویه سبقت
outdistances
U
سبقت گرفتن بر
leads
U
زاویه سبقت
competition
U
سبقت جوئی
overtaken
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
competition
U
هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
overtake
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
competitions
U
هم چشمی سبقت جویی
overtakes
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
leading line
U
خط بستن زاویه سبقت به توپ
passed
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
pass
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
passes
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
one-upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
outfoot
U
در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
one upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
prediction mechanism
U
دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
kinetic lead
U
سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
jumped
U
جستن
jump
U
جستن
spring
U
جستن
outjockey
U
جستن بر
springs
U
جستن
bounced
U
پس جستن
jumps
U
جستن
overleap
U
جستن از
bounces
U
پس جستن
bounce
U
پس جستن
anticipation
U
سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
to cut brake or beat a r
U
گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
out act
U
پیشی جستن از
outbalance
U
پیشی جستن
to carry sword
U
شمشیر جستن
to give the go by to
U
پیشی جستن بر
to find f.with
U
عیب جستن از
to find fault with
U
عیب جستن
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
to get the better of
U
پیشی جستن بر
to get the upper hand
U
پیشی جستن
to keep one's distance
U
دوری جستن
to make a pounce
U
ناگهان جستن
to seek shelter
U
پناه جستن
purgation
U
برائت جستن
to gain a ccess
U
تقرب جستن
outvie
U
برتری جستن از
to be off the hook
<idiom>
U
از خطر جستن
to be over the worst
<idiom>
U
از خطر جستن
to be over the hump
[American]
<idiom>
U
از خطر جستن
to be out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
overtop
U
برتی جستن بر
overtop
U
برتری جستن از
to come out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
to seek refuge
U
پناه جستن
leap
U
جستن دویدن
renounces
U
تبری جستن از
renouncing
U
تبری جستن از
best
U
برتری جستن
hip
U
جستن پریدن
denying
U
تبری جستن
deny
U
تبری جستن
denies
U
تبری جستن
denied
U
تبری جستن
hips
U
جستن پریدن
excel
U
تفوق جستن بر
excelled
U
تفوق جستن بر
shoot-outs
U
بالا جستن
excelling
U
تفوق جستن بر
shoot-out
U
بالا جستن
shoot out
U
بالا جستن
shoot forth
U
بالا جستن
renounce
U
تبری جستن از
assists
U
شرکت جستن
assisting
U
شرکت جستن
antecede
U
برتری جستن
outruns
U
پیشی جستن بر
outrunning
U
پیشی جستن بر
outrun
U
پیشی جستن بر
forestalls
U
پیش جستن بر
forestalled
U
پیش جستن بر
forestall
U
پیش جستن بر
leaped
U
جستن دویدن
renounced
U
تبری جستن از
leaps
U
جستن دویدن
assisted
U
شرکت جستن
assist
U
شرکت جستن
excels
U
تفوق جستن بر
overridden
U
برتری جستن بر
override
U
برتری جستن بر
overrides
U
برتری جستن بر
overrode
U
برتری جستن بر
to gain a over
U
برتری یاتفوق جستن بر
wager of law
U
تبری جستن با سوگند
find
U
جستن تشخیص دادن
finds
U
جستن تشخیص دادن
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
outstripping
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrip
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
trump
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
emulate
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulates
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulating
U
برابری جستن با پهلو زدن
trumps
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
surpass
U
بهتر بودن از تفوق جستن
outstrips
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
surpassed
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses
U
بهتر بودن از تفوق جستن
overjump
U
بیش از اندازه نیروی خود جستن
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to steal a march on any one
U
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to have recourse to a person
U
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
scooting
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
seen fire
U
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rocket
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody
U
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
rockets
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com