Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Cooked vegetables digest easily.
U
سبزی پخته زود هضم است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
veg
U
سبزی
greenery
U
سبزی
vegetable
U
سبزی
viridity
U
سبزی
virescence
U
سبزی
greenstuff
U
سبزی
legume
U
سبزی
greenth
U
سبزی
greenness
U
سبزی
greenless
U
بی سبزی
green stuff
U
سبزی
green meat
U
سبزی
green jaundice
U
سبزی
vegetably
U
سبزی وار
greengrocery
U
سبزی فروشی
pot herb
U
سبزی پختنی
greengrocer
U
سبزی فروش
wrack
U
اشغال سبزی
coster
U
سبزی فروش
fawner
U
سبزی پاک کن
green vegetable
U
سبزی خوراکی
vegetably
U
بشکل سبزی
verdancy
U
حالت سبزی
greengrocers
U
سبزی فروش
vegetable soup
U
سوپ سبزی
viridescence
U
میل به سبزی
obsequious
U
سبزی پاک کن
buble and squeak
U
قیمه با سبزی یا کلم
What vegetables do you have?
U
چه سبزی هایی دارید؟
maket garden
U
باغ سبزی کاری
pickler
U
پیازترشی سبزی ترشی
virescence
U
سبزی غیرعادی دربرگهای گل
vegetable diet
U
خوراک سبزی دار
verdure
U
تازگی سبزیجات سبزی
underdone
U
کم پخته
terracotta
U
گل پخته
ripe
U
پخته
coction
U
پخته
ripest
U
پخته
riper
U
پخته
costermonger
U
سبزی فروش دوره گرد
fawningly
U
ازروی سبزی پاک کنی
minestrone
U
سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
fawning
U
دم لابه سبزی پاک کنی
garden stuff
U
حاصل باغ :سبزی ومیوه
olla
U
یکجور اش سبزی دار دراسپانی
borsch
U
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
flatteringly
U
متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
borscht
U
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
olericulture
U
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
the greenish hue of blue
U
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
spatchcock
U
بشتاب پخته
samel
U
نیم پخته
slack baked
U
نیم پخته
sunbaked
U
افتاب پخته
biffin
U
سیب پخته
soden
U
نیم پخته
well done
U
خوب پخته
fired brick
U
اجر پخته
sodden
U
نیم پخته
burnt brick
U
خشت پخته
half-baked
U
نیم پخته
half baked
U
نیم پخته
boiled
U
پخته شده
dough baked
U
نیم پخته
gallows bird
U
کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
luncheon meat
U
گوشت پخته و آماده
rarest
U
لطیف نیم پخته
boild egg
U
تخم مرغ پخته
warmed over
U
دوباره پخته شده
rarer
U
لطیف نیم پخته
convenience food
U
خوراک پیش پخته
well-done steak
U
استیک کاملا پخته
convenience foods
U
خوراک پیش پخته
cold cuts
U
گوشت پخته سرد
He has cooked a pottage for you.
<proverb>
U
برایت آش پخته است .
arch brick
U
اجر زیاد پخته
underdo
U
نیم پخته کردن
hard baked
U
سفت پخته شده
liverwurst
U
سوسیس جگر پخته
it was cooked to rags
U
انقدر پخته شدکه له شد
it is half cooked
U
نیم پخته است
rare
U
لطیف نیم پخته
sunny side up
U
فقط یک طرفش پخته
underbaked
U
نیم پخته ناپخته
green bice
U
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
boild egg hard
U
تخم مرغ پخته سفت
boild egg soft
U
تخم مرغ پخته عسلی
body brick
U
اجر خوب پخته شده
overdone
U
خیلی پخته و سرخ شده
first class brick
U
اجر خوب پخته شده
I want my steak well done.
U
می خواهم استیکم خوب پخته با شد
stroganoff
U
گوشت پخته نازک با خردل
baked meat
U
شیرینی اردی غذای پخته
bakemeat
U
شیرینی اردی غذای پخته
warmed over
U
زیادتر ازمعمول پخته شده
pale brick
U
اجری که خوب پخته نشده است
cow heel
پاچه گاو پخته و دلمه شده
succotash
U
غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
gigot
U
ران گوسفند و غیره که پخته باشد
medium steak
U
استیک متوسط سرخ یا پخته شده
well done
[fully cooked]
<adj.>
U
کاملا پخته
[برای گوشت]
[غذا و آشپزخانه]
The project is not fully developed yet.
U
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
hash
U
گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
dumplings
U
نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
fully cooked
<adj.>
U
کاملا پخته
[برای گوشت]
[غذا و آشپزخانه]
baked beans
U
لوبیای قرمز پخته شده و گوشت خوک
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
dumpling
U
نوعی پودینگ که محتوی میوه پخته است
waffles
U
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffle
U
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
The meet is overdone.
این گوشت خیلی پخته و سرخ شده است.
waffled
U
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
waffling
U
کلوچه یا نان پخته شده درقالبهای دو پارچه اهنی
broth
U
غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
parfait
U
دسریخ زده مرکب از سرشیروتخم مرغ پخته وشربت ومواد دیگری
strudel
U
ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
processed silk
U
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com