Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swap agreement
U
موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
degenerated
U
هم ارزی
degenerates
U
هم ارزی
degenerating
U
هم ارزی
degenerate
U
هم ارزی
equivalent
U
هم ارزی
equivalents
U
هم ارزی
equivalence
U
هم ارزی
exchange restricition
U
ممنوعیت ارزی
foreign bill
U
برات ارزی
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
exchange restriction
U
محدودیت ارزی
equivalence gate
U
دریچه هم ارزی
equivalence operation
U
عمل هم ارزی
equivalence point
U
نقطه هم ارزی
equivalence relation
U
رابطه هم ارزی
exchange control
U
کنترل ارزی
exchange restricition
U
محدودیت ارزی
foreign exchange transactions
U
معاملات ارزی
equivalence coefficient
U
ضریب هم ارزی
monetary convention
U
اتحاد ارزی
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
stimulus equivalence
U
هم ارزی محرک
magnetic equivalence
U
هم ارزی مغناطیسی
agent de change
U
دلال ارزی
inequivalence
U
ناهم ارزی
bestowon
U
ارزی داشتن
bill of exchange
U
برات ارزی
coefficient of equivalence
U
ضریب هم ارزی
post equivalence point
U
پس از نقطه هم ارزی
valuta
U
ارزش ارزی پول
preequivalence point
U
پیش از نقطه هم ارزی
mass energy equivalence
U
هم ارزی جرم و انرژی
ecological equivalent
U
هم ارزی بوم شناختی
devisee
U
ذینفع حواله ارزی
europa
U
اروپا
occident
U
اروپا
exchanges
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanging
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
Europe
U
قاره اروپا
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
he was ordered to europe
U
او مامور اروپا شد
european essembly
U
مجلس اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe .
U
یکدفعه سر از اروپا درآورد
Nordic
U
وابسته به شمال اروپا
missel
U
یکجور باسترک در اروپا
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
Common Market
U
جامعه اقتصادی اروپا
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
to e. carpets to the europe
U
فرش به اروپا فرستادن
the concert of europe
U
دول متوافق اروپا
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
e r p
U
برنامه ترمیم اروپا
u.f.a cup
U
جام اتحادیه باشگاههای اروپا
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
EEC
U
مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
sabot
U
کفش چوبی روستاییان اروپا
How long wI'll you stay in Europe ?
U
چند وقت اروپا می مانید ؟
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
europian championship
U
وزنه برداری قهرمانی اروپا
a ban from flying in the EU
U
قدغن پرواز در
[منطقه]
اتحادیه اروپا
hallstatt
U
وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
tench
U
ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
golden shoe
U
بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
Of this amount Europe's share is 20 percent.
U
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
shad
U
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
estonian
U
اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
concert of europe
U
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
gadwall
U
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
bengal cottage
U
[باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
reindeer
U
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
exchange control
U
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
Ditterling
U
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
e r p
U
اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
federal reserve system
U
ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
european cup winner cup
U
جام برندگان جام اروپا
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com