English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
microprocessors U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessor U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
metric system U سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
at pleasure U برحسب دلخواه برحسب میل
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
prioritizing U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritize U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritised U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritising U برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
oversize U سایز بالا
image U فشرده سایز داده یک تصویر
images U فشرده سایز داده یک تصویر
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machines U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machined U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
agreeably to U برحسب
at the request of U برحسب
in accordance with U برحسب
incompliance with U برحسب
in conformity with U برحسب
in terms of U برحسب
unitage U برحسب
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
size U به اندازه کردن
sizes U به اندازه کردن
as it happens <adv.> U برحسب اتفاق
by accident <adv.> U برحسب اتفاق
haphazard <adj.> U برحسب تصادف
by a coincidence <adv.> U برحسب اتفاق
haphazardly U برحسب تصادف
by chance <adv.> U برحسب اتفاق
incidentally <adv.> U برحسب اتفاق
fortuitously <adv.> U برحسب اتفاق
coincidentally <adv.> U برحسب اتفاق
at choice U برحسب دلخواه
by hazard <adv.> U برحسب اتفاق
casual [not planned] <adj.> U برحسب تصادف
to U برحسب مطابق
pursuant to U مطابق برحسب
by happenstance <adv.> U برحسب اتفاق
accidently <adv.> U برحسب اتفاق
custom U برحسب عادت
accidental <adj.> U برحسب تصادف
adventitious <adj.> U برحسب تصادف
stochastic <adj.> U برحسب تصادف
tonnage U وزن برحسب تن
outwardly U برحسب فاهر
by usage U برحسب عادت
contingent [accidental] <adj.> U برحسب تصادف
fortuitous <adj.> U برحسب تصادف
incidental <adj.> U برحسب تصادف
coincidental <adj.> U برحسب تصادف
accidentally <adv.> U برحسب اتفاق
to out ward seeming U برحسب فاهر
at random <adv.> U برحسب اتفاق
As the case may be . U برحسب مورد( آن)
percentages U برحسب درصد
percentage U برحسب درصد
hit or miss U برحسب تصادف
stochastical <adj.> U برحسب تصادف
random <adj.> U برحسب تصادف
to take measures U اندازه گیری کردن
superpurgation U بی اندازه ازکار کردن
measure U اندازه گیری کردن
gauge=gage U اندازه کردن اشل
vary infinitely U بی اندازه تغییر کردن
to a agarment to the body U جامهای را اندازه تن کردن
ritually U برحسب ایین وشعائر
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
velocity U تندی برحسب زمان
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
happy go lucky U برحسب تصادف لاقید
mileage U سنجش برحسب میل
milage U سنجش برحسب میل
pounder U برحسب لیره کوبنده
velocities U تندی برحسب زمان
fortuitously U برحسب اتفاق اتفاقا
by chance U برحسب اتفاق یاتصادف
compass bearing U موقعیت برحسب قطبنما
cl U برحسب بار هر کامیون
classis U تقسیم برحسب طبقه
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
preparing U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
To bear (put up) with somebody. U با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
prepares U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
engineered U اداره کردن طرح کردن و ساختن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
engineer U اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineers U اداره کردن طرح کردن و ساختن
gets U مجاب کردن ساختن
getting U مجاب کردن ساختن
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
get U مجاب کردن ساختن
to lay it on thick U نصب کردن ساختن
work up U ترکیب کردن ساختن
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
to fit U برازاندن [اندازه کردن] جامه
burdens U بار کردن به اندازه فرفیت
to set a U اندازه گرفتن باطل کردن
margin U مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins U مشخص کردن اندازه و حاشیه
stack up U جمع کردن اندازه گرفتن
burden U بار کردن به اندازه فرفیت
bollix U سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. U کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
time cost curve U منحنی مخارج برحسب زمان
proration U توزیع برحسب مدت یانسبت
pounder U وزن شده برحسب رطل
poundage U مقدار پولی برحسب لیره
age group competition U مسابقه برحسب گروه سنی
hydrograph U منحنی ابگذری برحسب زمان
per standard compass U برحسب قطب نمای استاندارد
headings U حرکت برحسب قطب نما
transvaluation U سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
size distribution of income U توزیع درامد برحسب مقدار
heading U حرکت برحسب قطب نما
surprize U متعجب ساختن غافلگیر کردن
illuminate U درخشان ساختن زرنما کردن
fraternises U برادری کردن متفق ساختن
fraternised U برادری کردن متفق ساختن
incapacitate U ناتوان ساختن محجور کردن
detect U کشف کردن نمایان ساختن
detected U کشف کردن نمایان ساختن
retard U کند ساختن معوق کردن
serialised U نوبتی کردن پیاپی ساختن
incapacitated U ناتوان ساختن محجور کردن
illuminating U درخشان ساختن زرنما کردن
fraternize U برادری کردن متفق ساختن
fraternising U برادری کردن متفق ساختن
illuminates U درخشان ساختن زرنما کردن
entombs U دفن کردن مقبره ساختن
entombing U دفن کردن مقبره ساختن
entombed U دفن کردن مقبره ساختن
entomb U دفن کردن مقبره ساختن
detecting U کشف کردن نمایان ساختن
retarding U کند ساختن معوق کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com