English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shem U سام فرزند بزرگ نوح پیغمبر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
levi U لاوی فرزند یعقوب پیغمبر
jonathan U یوناتان فرزند شائول و دوست داود پیغمبر
prophet U پیغمبر
by g U به پیغمبر
seeress U پیغمبر زن
jonah U یونس پیغمبر
pseudo prophet U پیغمبر نما
pseudo prophet U پیغمبر دروغی
seer U غیبگو پیغمبر
seers U غیبگو پیغمبر
noah U نوح پیغمبر
god's messenger U رسول خدا پیغمبر
joshua U یوشع بن نون پیغمبر اسرائیل
to take for gospel U مانندکلام خدادانستن مانندحرف پیغمبر راست دانستن
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
sonless U بی فرزند
only child U تک فرزند
gets U فرزند
get U فرزند
breeds U فرزند
progeniture U فرزند
progency U فرزند
offspring U فرزند
bairns U فرزند
getting U فرزند
bairn U فرزند
breed U فرزند
impignorate U فرزند
sonship U فرزند
child U فرزند
scion U فرزند
scions U فرزند
filicide U فرزند کش
progeny U فرزند
fries U فرزند
sons U فرزند
son U فرزند
fry U فرزند
frying U فرزند
to berave of ason U بی فرزند کردن
child adoption U فرزند خواندگی
godchildren U فرزند خوانده
godchild U فرزند خوانده
stepchildren U فرزند خوانده
stepchild U فرزند خوانده
hagseed U فرزند زن ساحره
polynices U فرزند ادیپوس
whoreson U فرزند فاحشه
fosterling U فرزند رضاعی
foster child U فرزند خوانده
firstborn U فرزند ارشد
sonnish U فرزند وار
filicide U فرزند کشی
adoption فرزند خواندگی
Paris U فرزند " پریام "
sonny U فرزند جان
adopted child U فرزند خوانده
stepson U فرزند خوانده
nurse child U فرزند رضائی
orestes U فرزند اگاممنون
nurse child U فرزند خوانده
stepsons U فرزند خوانده
freeborn U فرزند ازاد مرد
the losser of a child U فقدان یا داغ فرزند
he is my only child U فرزند یگانه من است
medea complex U عقده فرزند کشی
macs U پیشوندی بمعنی " فرزند"
sole offspring U فرزند منحصر بفرد
fruits U فرزند میوه دادن
fruit U فرزند میوه دادن
judah U یهودا فرزند یعقوب
mac U پیشوندی بمعنی " فرزند"
problem child U فرزند مسئله دار
japheth U یافث فرزند نوح پیامبر
thyestes U فرزند پلوپس وبرادر اتریوس
ishmael U اسمعیل فرزند ابراهیم وهاجر
isaac U اسحق فرزند حضرت ابراهیم
hagborn U شیطان زاده فرزند ساحره
fosterling U طفل شیرخوار فرزند خوانده
ancestral file U که فرزند فایل جاری است
abel U فرزند ادم ابوالبشر که برادرش
parenting U پس انداختن و بار آوردن فرزند
adoptionist U معتقد به فرزند خواندگی عیسی
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
aegisthus U فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
primogeniture U حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
ultimogeniture U اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
jus sanguinis U قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
grandfather file U سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
recaption U مقابله به مثل کردن در مورد ضبط اموال یازندانی کردن زن و فرزند وخدمه شخص
parent program U در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
voluminous U بزرگ
of a large size U بزرگ
adult U بزرگ
majestic U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
king size U بزرگ
large sized U بزرگ
gravest U بزرگ
large sized a U بزرگ
eminent U بزرگ
dignified U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
long ton U تن بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
extensive U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
megapod U بزرگ پا
headmen U بزرگ
adults U بزرگ
decuman U بزرگ
immane U بزرگ
hugeous U بزرگ
smallest U بزرگ نه
egregious U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
gate U در بزرگ
mightier U بزرگ
mightiest U بزرگ
gates U در بزرگ
mighty U بزرگ
full bottomed U بزرگ
smaller U بزرگ نه
bandog U سگ بزرگ
graves U بزرگ
grave U بزرگ
bigger U بزرگ
big U بزرگ
greatest U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
small U بزرگ نه
canis majoris U سگ بزرگ
considerably large U بس بزرگ
headman U بزرگ
grossing U بزرگ
gross U بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
major U بزرگ
nonus U بزرگ
vasty U بزرگ
enormous U بزرگ
majored U بزرگ
large U بزرگ
propylon U در بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
grossed U بزرگ
grossest U بزرگ
swith U بزرگ
vast U بزرگ
majoring U بزرگ
stour U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
high U بزرگ
grosses U بزرگ
grosser U بزرگ
largest U بزرگ
biggest U بزرگ
jumbo U بزرگ
swingeing U بزرگ
spanking U بزرگ
massively U بزرگ
spankings U بزرگ
wallopings U بزرگ
jumbos U بزرگ
massive U بزرگ
majuscular U بزرگ
walloping U بزرگ
majuscule U بزرگ
larger U بزرگ
zooms U بزرگ کردن
magnifications U بزرگ نمایی
zoom U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
avous U پدر بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
grand father U پدر بزرگ
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
land masses U سرزمین بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
magnification U بزرگ نمایی
argosy U کشتی بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com