Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
potato salad
U
سالاد سیب زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
salads
U
سالاد
french dressing
U
سس سالاد
salad
U
سالاد
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
coleslaw
U
سالاد کلم
slaw
U
سالاد کلم
word salad
U
سالاد کلمات
fruit salad
U
سالاد میوه
acetarious
U
مربوط به سالاد
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
acetarious
U
سبزیهای مخصوص سالاد
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
witloof
U
انواع کاسنی مخصوص سالاد
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
to dress
[salad]
U
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
salmagundi
U
سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
to dress a salad with mayonnaise
U
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
beansprout
U
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprouts
U
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
landed a
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
terrene
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
territorial
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
earthly
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
predial or prae
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
tumbling
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
land tail
U
بنه زمینی
apogee
U
اوج زمینی
mail gram
U
پست زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
overland mail
U
پست زمینی
tater
U
سیب زمینی
praties
U
سیب زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
murphy
U
سیب زمینی
land mine
U
مین زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
ground wave
U
موج زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
army
U
نیرو زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
terrain return
U
اکوی زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
peanut
U
بادام زمینی
peanut
U
پسته زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
gullies
U
دالان زمینی
gully
U
دالان زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
landmines
U
مین زمینی
landmine
U
مین زمینی
armies
U
نیرو زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
potato
U
سیب زمینی
table water
U
سفره اب زیر زمینی
task group
U
گروه ماموریت زمینی
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
geocentric latitude
U
عرض جغرافیایی زمینی
geomorphic
U
شبیه بزمین زمینی
ground loom
U
دار زمینی
[قالی]
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
ground power unit
U
واحد قدرت زمینی
tellurous
U
دارای تلوریوم زمینی
telluric
U
دارای تلوریوم زمینی
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
mashed potatoes
U
پوره سیب زمینی
surface mission
U
ماموریت دفاع زمینی
subterranean roots
U
ریشههای زیر زمینی
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
rootstock
U
ساقه زیر زمینی
rhizmatous
U
مانندساقه زیر زمینی
land carriage
U
بار کشی زمینی
kidney potato
U
سیب زمینی سرخ
jerusalem a
U
سیب زمینی ترشی
ground visibility
U
میزان دید زمینی
hotpots
U
آبگوشت سیب زمینی
hotpot
U
آبگوشت سیب زمینی
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
groundwater
U
ابهای زیر زمینی
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
subways
U
ترن زیر زمینی
crisp
U
سیب زمینی برشته
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
crisper
U
سیب زمینی برشته
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
crispest
U
سیب زمینی برشته
army
U
ارتش نیروی زمینی
crisps
U
سیب زمینی برشته
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
tumbler
U
ژیمناست زمینی کار
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
subways
U
راه زیر زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
army post office
U
پستخانه نیروی زمینی
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
subway
U
ترن زیر زمینی
tumblers
U
ژیمناست زمینی کار
asphaltum
U
قیر زمینی اسفالت
armies
U
ارتش نیروی زمینی
army base
U
پادگان نیروی زمینی
field survey
U
نقشه برداری زمینی
landmarks
U
علامت مشخصه زمینی
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
subway
U
راه زیر زمینی
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
surveys
U
نقشه برداری زمینی
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
survey
U
نقشه برداری زمینی
landmark
U
علامت مشخصه زمینی
chipmunk
U
موش خرمای زمینی
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
dower
U
سوراخ زیر زمینی
potato
U
انواع سیب زمینی
potatoes
U
انواع سیب زمینی
gnomes
U
جنی زیر زمینی
gnome
U
جنی زیر زمینی
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
chipmunks
U
موش خرمای زمینی
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
master sergeant
U
استوار ارشد نیروی زمینی
squatting
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
army aviation
U
هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
uplink
U
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
army assault team
U
تیم هجومی نیروی زمینی
underground
U
راه اهن زیر زمینی
overland
U
در روی زمین از راه زمینی
surface zero
U
نقطه صفرترکش اتمی زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com