English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 10 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
My watch is fast (gaining). U ساعتم جلو می افتد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
To fall into a trap. U جشن تولدم به شنبه می افتد
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> U بطور قطع [حتما] اتفاق می افتد.
What's the damage? U چقدر خرج روی دستم می افتد؟
Timber! U درخت داره می افتد! [تازه اره شده]
Does this material stain easily ? U آیا این جنس زود لکه (لک ) می افتد ؟
She is photogenic. U خوش عکس است (عکسش قشنگ می افتد )
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com